گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۰

حکمتی بشنو به فضل ای مستعین
پاک چون ماء معین از بومعین
چون بهشتت کی شود پر نور دل
تا درو ناید ز حکمت حور عین؟
دل به حورالعین حکمت کی رسد
تا نگردد خالی از دیو لعین؟
دل خزینهٔ علم دین آمد، تو را
نیست برتر گوهری از علم دین
مکر دیوان و هوس‌ها را منه
در خزینهٔ علم رب‌العالمین
جان تو بر عالم علوی رسد
چون کنی مر علم را باجان عجین
دین و دنیا هر دوان مر راست راست
راستی را دار دین راستین
اسپ دنیا دست ندهد مر تو را
تا ز علم و راستی ننهیش زین
گرم و خشک و سرد و تر چون راست شد
راستیشان کرد شیر و انگبین
راستی با علم چون همبر شدند
این ازان پیدا نباشد آن ازین
دین چه باشد جز که عدل و راستی؟
چیز باشد جز که خاک و آب طین؟
علم را فرمودمان جستن رسول
جست بایدت ار نباشد جز به چین
«قیمت هر کس به قدر علم اوست»
همچنین گفته است امیرالمؤمنین
خوب گفتن پیشه کن با هر کسی
کاین برون آهنجد از دل بیخ کین
مر سخن را گندمین و چرب کن
گر نداری نان چرب و گندمین
خوب گفتار، ای پسر، بیرون برد
از میان ابروی دشمنت چین
با عمل مر قول خود را راست‌دار
این چنان باید که باشد آن چنین
مر مرا شکر چرا وعده کنی
گرت سنگ است، ای پسر، در آستین؟
مر مرا آن ده که بستانی همان
گاه چونی کور و گاهی دور بین؟
دادخواهی ور بخواهند از تو داد
پس به خاک اندر چه مالی پوستین؟
از قرین بد حذر بایدت کرد
کز قرین بد بیالاید قرین
زر ندیده‌ستی که بی‌قیمت شود
چون بیندائیش بر چیزی مسین
گاه نیک و بد هگرز ایمن مباش
بر زمانهٔ بی‌قرار ناامین
آسیائی زود گرد است این و تیز
زو نه شاید بود شاد و نه حزین
جز که محدث نیست چیزی جز خدای
نه زمان و نه مکان و نه مکین
گر مسلمانی به دین اندر برو
بر طریق و راه خیر المرسلین
بر ره آن رو به دین کوت آفرید
خود برای خویش دینی مافرین
مافرین دینی به نادانی کزان
بر تنت نفرین کند جان آفرین
از محمد عیب اگر نامد تو را
چون کنی هزمان امامی به گزین؟
خشم را طاعت مدار ایرا که خشم
زیر دامن در بلا دارد دفین
بر پشیمانی خوری از تخم خشم
خود مکار این تخم و زو این بر مچین
پارسائی را کم آزاری است جفت
شخص دین را این شمال است آن یمین
گر نخواهی که‌ت بیازارد کسی
بر سر گنج کم‌آزاری نشین
خوی نیکو را حصار خویش گیر
وز قناعت بر درش زن زوفرین
علم جوی و طاعت‌آور تا به جان
زین تن لاغر برون آئی سمین
نازنین جان را کن، ای نادان، به علم
تن چه باشد گر نباشد نازنین؟
چون از اینجا جان تو فربی رود
تن چه فربی چه نزار اندر زمین
خامشی به چون ندانی گفت نیک
نانهاده به بخوان نان ارزنین
خود زبان از هردوان کوتاه کن
چون همی نفرین ندانی ز افرین
حکمت از هر کس که گوید گوش دار
گر مثل طوغانش گوید یا تگین
یاسمین را خوش ببوید هر کسی
گرچه از سرگین برآید یاسمین
پند خوب و شعر حجت را بدار
یادگار از بومعین ای مستعین

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حکمتی بشنو به فضل ای مستعین
پاک چون ماء معین از بومعین
هوش مصنوعی: به نصیحتی گوش فراده، ای کسی که به فضل و کمک خداوند پناه آورده‌ای. تو مانند آب زلال از منبع پاک، نیاز به بهره‌برداری از این حکمت داری.
چون بهشتت کی شود پر نور دل
تا درو ناید ز حکمت حور عین؟
هوش مصنوعی: وقتی دل تو روشن شود و مانند بهشت پر نور گردد، آن‌گاه است که حکمت و دانش حور عین به آن وارد خواهد شد.
دل به حورالعین حکمت کی رسد
تا نگردد خالی از دیو لعین؟
هوش مصنوعی: دل انسان چگونه می‌تواند به زیبایی و حکمت واقعی دست یابد در حالی که هنوز از وسوسه‌های زشت و شیطانی خالی نشده است؟
دل خزینهٔ علم دین آمد، تو را
نیست برتر گوهری از علم دین
هوش مصنوعی: دل مانند یک خزانه‌ای از علم دین است و هیچ چیز ارزنده‌تر از علم دین برای تو وجود ندارد.
مکر دیوان و هوس‌ها را منه
در خزینهٔ علم رب‌العالمین
هوش مصنوعی: از ترفندهای دیوانه‌وار و وسوسه‌ها دوری کن و به دانش و علم خدایی اعتماد کن.
جان تو بر عالم علوی رسد
چون کنی مر علم را باجان عجین
هوش مصنوعی: اگر جان تو به عالم عالی برسد، این نتیجه آن است که علم را با جان خود عجین کنی.
دین و دنیا هر دوان مر راست راست
راستی را دار دین راستین
هوش مصنوعی: دین و دنیا هر دو باید بر اساس حقیقت و درستی باشند. در واقع، راه درست و راستین در دین واقعی نهفته است.
اسپ دنیا دست ندهد مر تو را
تا ز علم و راستی ننهیش زین
هوش مصنوعی: دنیا به تو قدرت و تسلط ندهد تا از علم و حقیقت دور نشوی.
گرم و خشک و سرد و تر چون راست شد
راستیشان کرد شیر و انگبین
هوش مصنوعی: زمانی که عناصر گرم، خشک، سرد و تر به توازن برسند، به طور خود به خود ویژگی‌های مثبت و دلپذیر پیدا می‌کنند، مانند شیر و عسل که ترکیب‌های خوشمزه و لذت‌بخشی هستند.
راستی با علم چون همبر شدند
این ازان پیدا نباشد آن ازین
هوش مصنوعی: وقتی علم و حقیقت به هم می‌پیوندند، وجود یکی از آن‌ها باعث نمایان شدن دیگری می‌شود و نمی‌توان یکی را بدون وجود دیگری شناخت.
دین چه باشد جز که عدل و راستی؟
چیز باشد جز که خاک و آب طین؟
هوش مصنوعی: دین چیزی جز عدالت و راستگویی نیست. آیا چیزی بیش از خاک و آب و گل می‌تواند وجود داشته باشد؟
علم را فرمودمان جستن رسول
جست بایدت ار نباشد جز به چین
هوش مصنوعی: علم را باید از رسولان و فرستادگان الهی جستجو کرد، چرا که بدون این هدایت، هیچ راهی برای دستیابی به حقیقت وجود ندارد.
«قیمت هر کس به قدر علم اوست»
همچنین گفته است امیرالمؤمنین
هوش مصنوعی: هر فرد به اندازه‌ی دانشی که دارد، ارزش و بهایی دارد.
خوب گفتن پیشه کن با هر کسی
کاین برون آهنجد از دل بیخ کین
هوش مصنوعی: با هر کسی به خوبی و نیکی رفتار کن، زیرا کینه و دشمنی در دل انسان‌ها می‌تواند عمیق و مخفی باشد.
مر سخن را گندمین و چرب کن
گر نداری نان چرب و گندمین
هوش مصنوعی: اگر نان چرب و خوشمزه‌ای نداری، پس بهتر است که حرف‌هایت را شیرین و دلچسب بیان کنی.
خوب گفتار، ای پسر، بیرون برد
از میان ابروی دشمنت چین
هوش مصنوعی: ای پسر، انسان خوب‌گفتار می‌تواند با کلام شیرینش سر و ته ماجرا را به نفع خود تغییر دهد و دشواری‌ها را از میان بردارد.
با عمل مر قول خود را راست‌دار
این چنان باید که باشد آن چنین
هوش مصنوعی: با عمل باید به وعده‌ات وفا کنی؛ زیرا این‌گونه است که باید هر چیزی به شکلی که هست، باشد.
مر مرا شکر چرا وعده کنی
گرت سنگ است، ای پسر، در آستین؟
هوش مصنوعی: چرا بی‌دلیل بدهی وعده و قول، زمانی که در دستانت سنگی مخفی کرده‌ای؟ ای جوان، مراقب باش!
مر مرا آن ده که بستانی همان
گاه چونی کور و گاهی دور بین؟
هوش مصنوعی: به من آن چیزی را عطا کن که در همان لحظه که می‌خواهی بگیری، بتوانی احساس کنی من کور و گاهی بینا هستم.
دادخواهی ور بخواهند از تو داد
پس به خاک اندر چه مالی پوستین؟
هوش مصنوعی: اگر از تو طلب عدالت کنند، پس چرا در برابر آن، بر زمین افتاده‌ای و به خود عرضه شده‌ای؟
از قرین بد حذر بایدت کرد
کز قرین بد بیالاید قرین
هوش مصنوعی: باید از رفیق بد دوری کرد، زیرا رفیق بد می‌تواند بر روی تو تأثیر منفی بگذارد.
زر ندیده‌ستی که بی‌قیمت شود
چون بیندائیش بر چیزی مسین
هوش مصنوعی: اگر طلا را نادیده بگیری و آن را نشناسی، ارزشی نخواهد داشت؛ زیرا زیبایی و درخشندگی آن به چیزی بدون ارزش می‌پیوندد.
گاه نیک و بد هگرز ایمن مباش
بر زمانهٔ بی‌قرار ناامین
هوش مصنوعی: هر از گاهی ممکن است که در زندگی با خوبی‌ها و بدی‌ها مواجه شوی، پس همیشه مراقب باش که در دنیای پرآشوب و غیرقابل پیش‌بینی نباشی.
آسیائی زود گرد است این و تیز
زو نه شاید بود شاد و نه حزین
هوش مصنوعی: آسیاب به سرعت می‌چرخد و تیز است، اما نمی‌توان گفت که همیشه شاد یا غمگین است.
جز که محدث نیست چیزی جز خدای
نه زمان و نه مکان و نه مکین
هوش مصنوعی: جز خدا هیچ چیز دیگری وجود ندارد و نه زمان و مکان و نه موجودات در آن. فقط خداست که همیشه و در همه جا بر همه چیز حاکم است.
گر مسلمانی به دین اندر برو
بر طریق و راه خیر المرسلین
هوش مصنوعی: اگر مسلمان هستی، در دین خود پیش برو و به راه نیکوترین فرستاده‌ها گام بگذار.
بر ره آن رو به دین کوت آفرید
خود برای خویش دینی مافرین
هوش مصنوعی: در مسیر ایمان، خود را به دینی جدید اختصاص داده و برای خود آیینی نوین ایجاد کرده است.
مافرین دینی به نادانی کزان
بر تنت نفرین کند جان آفرین
هوش مصنوعی: ایمان و ارزش‌های دینی باید بر اساس آگاهی و دانش باشد، زیرا اگر از روی نادانی به آنها عمل شود، ممکن است موجب عذابی برای انسان گردد. پس باید هوشیار بود و از دانش و آگاهی بهره‌مند شد تا به راه صحیح هدایت شویم.
از محمد عیب اگر نامد تو را
چون کنی هزمان امامی به گزین؟
هوش مصنوعی: اگر از محمد هیچ عیبی به تو نرسیده، چگونه می‌توانی در هر زمانی امامی را برگزینی؟
خشم را طاعت مدار ایرا که خشم
زیر دامن در بلا دارد دفین
هوش مصنوعی: خشم را بندگی نکن زیرا خشم به همراه خود مشکلات و بلایا را پنهان دارد.
بر پشیمانی خوری از تخم خشم
خود مکار این تخم و زو این بر مچین
هوش مصنوعی: اگر از خشم خود پشیمان هستی، مراقب باش که آن را مخفی نکن. نباید اجازه بدهی که این احساس منفی در تو پرورش یابد و تو را آزار دهد.
پارسائی را کم آزاری است جفت
شخص دین را این شمال است آن یمین
هوش مصنوعی: انسان پارسا کمترین آسیب را به دیگران می‌زند و از رفتار نیکو برخوردار است. به عبارتی دیگر، در زندگی دینی و معنوی، افراد راستین و نیکوکار در طرف شمال قرار دارند و افرادی که درستی و صداقت دارند، در سمت راست هستند.
گر نخواهی که‌ت بیازارد کسی
بر سر گنج کم‌آزاری نشین
هوش مصنوعی: اگر نمی‌خواهی که کسی به تو آزار برساند، در جایی آرام و بی‌دغدغه زندگی کن که از مشکلات دور باشی.
خوی نیکو را حصار خویش گیر
وز قناعت بر درش زن زوفرین
هوش مصنوعی: خودت را با اخلاق نیک محاصره کن و با قناعت به درون آن اجازه ورود بده.
علم جوی و طاعت‌آور تا به جان
زین تن لاغر برون آئی سمین
هوش مصنوعی: علم را بیاموز و به فرمانبرداری روی آور تا از این بدن لاغر، به روحی نیرومند و سالم دست یابی.
نازنین جان را کن، ای نادان، به علم
تن چه باشد گر نباشد نازنین؟
هوش مصنوعی: ای نادان، جان عزیز را در نظر بگیر، اینکه بدن فقط علم و دانش داشته باشد چه فایده‌ای دارد اگر عشق و محبت وجود نداشته باشد؟
چون از اینجا جان تو فربی رود
تن چه فربی چه نزار اندر زمین
هوش مصنوعی: زمانی که جان تو از این دنیا برود، دیگر بدنی که در آن زندگی می‌کردی، چه خوش‌حال باشد و چه بیمار، در خاک قرار می‌گیرد.
خامشی به چون ندانی گفت نیک
نانهاده به بخوان نان ارزنین
هوش مصنوعی: خاموشی زمانی خوب است که انسان نمی‌داند چه باید بگوید؛ در این صورت، بهتر است از نان بی‌ارزش و بی‌محتوا پرهیز کند.
خود زبان از هردوان کوتاه کن
چون همی نفرین ندانی ز افرین
هوش مصنوعی: اگر زبانت را از دو طرف کوتاه کنی، چون نمی‌دانی چه زمانی باید نفرین کنی یا چه زمانی باید دعا کنی، بهتر است.
حکمت از هر کس که گوید گوش دار
گر مثل طوغانش گوید یا تگین
هوش مصنوعی: هر کسی که به حکمت و دانش صحبت می‌کند، باید با دقت به او گوش بدهی؛ حتی اگر سخنانش مانند طوغان یا تگین که از تیره‌های قوی و ناشناخته‌اند، بیان شود.
یاسمین را خوش ببوید هر کسی
گرچه از سرگین برآید یاسمین
هوش مصنوعی: هرکس می‌تواند عطر یاسمین را احساس کند، حتی اگر از میان زباله‌ها و ناخوشایندی‌ها عبور کند.
پند خوب و شعر حجت را بدار
یادگار از بومعین ای مستعین
هوش مصنوعی: نیکی‌ها و اشعار خوب را به خاطر بسپار و به عنوان یادگاری از بو معین، ای کسی که به دیگران کمک می‌کنی.