برگردان به زبان ساده
بر من بیچاره گشت سال و ماه و روز و شب
کارها کردند بس نغز و عجب چون بلعجب
هوش مصنوعی: سالها و ماهها و شب و روز بر من گذشت و کارهای شگفتانگیز و عجیبی انجام شد.
گشت بر من روز و شب چندانکه گشت از گشت او
موی من مانند روز و روی تو مانند شب
هوش مصنوعی: روزها و شبها به قدری بر من گذشت که موهایم به رنگ روز درآمد و چهرهام شبیه به شب شد.
ای پسر گیتی زنی رعناست بس غرچه فریب
فتنه سازد خویشتن را چون به دست آرد عزب
هوش مصنوعی: ای پسر! در این دنیا زنی زیبایی هست که میتواند به راحتی مردان را فریب دهد. اگر او به هدف خود برسد، به یک زن تنها تبدیل میشود.
تو ز شادی خندخند و نیستی آگاه ازان
او همی بر تو بخندد روز و شب در زیر لب
هوش مصنوعی: تو از شادی و خوشحالی در حال خندهای و خودت هم نمیدانی که او به خاطر تو همیشه و در همه حال در دلش به تو میخندد.
چون خوری اندوه گیتی کو فرو خواهدت خورد؟
چون کنی بر خیره او را کز تو بگریزد طلب؟
هوش مصنوعی: زمانی که اندوه دنیای زندگی تو را فرا میگیرد، چه چیز دیگری میتواند تو را دچار غم کند؟ و وقتی که نتوانی آن را کنار بگذاری، چگونه میتوانی از آن دور شوی و آرامش بیابی؟
چون طمع داری سلب بیهوده زان خونخواه دزد
کو همی کوشد همیشه کز تو برباید سلب؟
هوش مصنوعی: هرگاه طمع داری، نمیتوانی بدون دلیل از آن کسی که به دنبال انتقام است، درخواست کنی که دست از کارش بردارد. او همیشه تلاش میکند تا چیزی را که از تو میگیرد، پس بگیرد.
ای طلبگار طربها، مر طرب را غمروار
چند جوئی در سرای رنج و تیمار و تعب؟
هوش مصنوعی: ای کسی که دنبال شادی و خوشی هستی، چرا به دنبال خوشیها در دنیای پر از درد، رنج و زحمت میگردی؟
در هزیمت چون زنی بوق ار بجایستت خرد؟
ور نهای مجنون چرا می پای کوبی در سَرَب؟
هوش مصنوعی: وقتی در شکست و ناکامی به سر میبری، اگر عقل تو را راهنمایی کند، چه باید کرد؟ و اگر نه، چرا همچنان به سردرگمی و بیهدف در حرکات خود ادامه میدهی؟
شاد کی باشد در این زندان تاری هوشمند
یاد چون آید سرود آن را که تن داردْش تب؟
هوش مصنوعی: شادی در این زندان تاریک چگونه ممکن است؟ هوشمند چگونه میتواند به یاد آورد که آن سرودی که او را شاد کرده، مربوط به کسی است که در این بدن محدود به سر میبرد؟
کی شود زندان تاری مر تو را بستان خوش؟
گرچه زندان را به دستانها کنی بستان لقب
هوش مصنوعی: آیا میتوانی تصور کنی که در میان این تاریکی، باغ خوشبختی تو را در بر گیرد؟ گرچه ممکن است با دستانت این تاریکی را به باغی زیبا تبدیل کنی، اما باز هم آن را زندان مینامند.
علم و حکمت را طلب کن گر طرب جوئی همی
تا به شاخ علم و حکمت پرطرب یابی رطب
هوش مصنوعی: به دنبال علم و حکمت باش، زیرا اگر به دنبال شادی هستی، با کسب علم و دانایی به لذت و خوشی واقعی دست خواهی یافت.
آنکه گوید های هوی و پای کوبد هر زمان
آن بحق دیوانگی باشد مخوان آن را طرب
هوش مصنوعی: کسی که همیشه شلوغ میکند و با هیاهو و پایکوبی به خود میبالد، در حقیقت عقلش را از دست داده و نمیتوان او را به شادی و خوشی نسبت داد.
من به یمگان در به زندانم از این دیوانگان
عالمالسری تو فریاد از تو خواهم، آی رب
هوش مصنوعی: من در این دنیا مانند کسانی که دیوانهاند، به نوعی زندانیام. از تو، ای پروردگار، فریاد و استغاثه میکنم.
اندر این زندان سنگین چون بماندم بیزوار
از که جویم جز که از فضلت رهایش را سبب؟
هوش مصنوعی: در این زندان سنگین که گرفتار شدهام و بییار و یاور ماندهام، از چه کسی کمک بجویم جز از تو که تنها تو میتوانی سبب رهاییام را فراهم کنی؟
جمله گشتهستند بیزار و نفور از صحبتم
همزبان و همنشین و همزمین و همنسب
هوش مصنوعی: همه از گفتار من دلزده و متنفر شدهاند، حتی افرادی که همزبان، همنشین، همزمین و همنسل من هستند.
کس نخواند نامهٔ من کس نگوید نام من
جاهل از تقصیر خویش و عالم از بیم شَغَب
هوش مصنوعی: کسی نامه من را نمیخواند و کسی نام من را نمیگوید. نادان از نادانی خود و عالم به خاطر ترس از مشکلات سکوت کردهاند.
چون کنند از نام من پرهیز اینها چون خدای
در مبارک ذکر خود گفتهاست نام بولهب!؟
هوش مصنوعی: وقتی این افراد از ذکر نام من اجتناب میکنند، چطور میتوانند به یاد خدا باشند در حالی که او نام بولهب را در ذکر خود آورده است؟
من برون آیم به برهانها ز مذهبهای بد
پاکتر زان کز دم آتش برون آید ذهب
هوش مصنوعی: من از اعتقادات نادرست و غلط خارج میشوم و به دلایل منطقی ایمان میآورم، همچنانکه طلا از آتش بیرون میآید و خالصتر و نابتر میشود.
عامه بر من تهمت دینی ز فضل من برند
بر سرم فضل من آورد این همه شور و جلب
هوش مصنوعی: مردم به من اتهامهای مذهبی میزنند، در حالی که برتری علمی من باعث شده است که این همه شور و شوق به وجود بیاید.
ور تو را از من بدین دعوی گوا باید گواست
مر مرا هم شعر و هم علم حساب و هم ادب
هوش مصنوعی: اگر تو را از من به این ادعا گواهی باید، پس باید گواهی که من هم شعر مینویسم، هم علم حساب را میدانم و هم آداب و ادب را میشناسم.
سختیان را گرچه یک من پی دهی شوره دهد
واندکی چربو پدید آید به ساعت بر قصب
هوش مصنوعی: اگر به انسانهای سختگیر و خشن یک من شور بدهی، فقط کمی چربی به وجود میآید و این در مدت کوتاهی بر روی نازکیای مانند قصب (نی) ظاهر میشود.
مَیفروش اندر خرابات ایمن است امروز و من
پیش محراب اندرم با ترس و با بیم و هرب
هوش مصنوعی: شرابفروش امروز در میخانه از ناامنی و خطر در امان است، اما من در کنار محراب با ترس و نگرانی به سر میبرم.
عز و ناز و ایمنیی دنیا بسی دیدم، کنون
رنج و بیم و سختی اندر دین ببینم یک ندب
هوش مصنوعی: من در گذشته بارها از زیباییها و راحتیهای دنیا لذت بردم، اما اکنون در دین و ایمان خود، درد و نگرانی و مشکلات را تجربه میکنم.
ایمنی و بیم دنیا همبر یک دیگرند
ریگ آموی است بیم و ایمنی رود فرب
هوش مصنوعی: ایمنی و خطر در دنیا همیشه در کنار هم وجود دارند. مانند ریگهایی هستند که در کنار هم در لبه رودخانه قرار دارند و نشان میدهند که در زندگی همواره باید بین ایمنی و خطر تعادل برقرار کرد.
چون نخواهد ماند راحت آن چه باشد جز که رنج؟
چون نیارد بر درخت از بن چه باشد جز حطب؟
هوش مصنوعی: اگر آرامش و راحتی ماندگار نباشد، پس چه چیزی جز درد و رنج باقی میماند؟ و اگر درخت از ریشهاش نتواند میوه بدهد، پس چه چیزی جز چوب و هیزم از آن به جا خواهد ماند؟
گر ندارد حرمتم جاهل مرا کمتر نشد
سوی دانا نه نسب نه جاه و قدر و نه حسب
هوش مصنوعی: اگر کسی به حرمت من توجهی نکند، دانش من کمتر نمیشود. نزد عالم، نه نسب و نه مقام و نه اصل و نسب اهمیت دارد.
نزد مردم مر رجب را آب و قدر و حرمت است
گرچه گاو و خر نداند حرمت ماه رجب
هوش مصنوعی: در میان مردم، ماه رجب احترام و ارزش خاصی دارد، هرچند که برخی از حیوانات مثل گاو و خر از این احترام بیخبرند.
نامدار و مفتخر شد بقعت یمگان به من
چون به فضل مصطفی شد مفتخر دشت عرب
هوش مصنوعی: بقعه یمگان به خاطر وجود من به نام و شهرت رسید، همچنان که دشت عرب با فضل و کرامت پیامبر اسلام (مصطفی) معروف و مفتخر شد.
عیب ناید بر عنب چون بود پاک و خوب و خوش
گرچه از سرگین برون آید همی تاک عنب
هوش مصنوعی: اگر انگور پاک و خوب و خوش باشد، عیبی ندارد که از کنار کثیفی بیرون آید.
من به یمگان در نهانم، علم من پیدا، چنانک
فعل نفس رستنی پیداست او در بیخ و حب
هوش مصنوعی: من در عمق وجود خود به حقیقتی پنهان دست یافتهام، و دانایی من آشکار است، همچنان که اعمال نفس زنده در ریشه و عشق او نمایان است.
مونس جان و دل من چیست؟ تسبیح و قران
خاک پای خاطر من چیست؟ اشعار و خطب
هوش مصنوعی: دوست و همدم جان و دلم چیست؟ دعای من و قرآن، یاد و خاطرات من چه ارزشی دارد؟ اشعار و سخنرانیها چه معنایی دارند؟
راست گویم، علم ورزم، طاعت یزدان کنم
این سه چیز است ای برادر کار عقل مکتسب
هوش مصنوعی: من به درستی میگویم که دانایی، شجاعت و بندگی خداوند سه اصلی هستند که برادر عزیز، کار عقل و خرد را به دست میآورند.
مایه و تخم همه خیرات یکسر راستیست
راستی قیمت پدید آرد خشب را بر خشب
هوش مصنوعی: تمام خوبیها و نیکوییها در اصل و اساس به راستگویی بستگی دارد. راستگویی باعث میشود که ارزشها و نعمتها نمایان شوند و مانند چوبی که بر روی چوبی دیگر قرار میگیرد، به وضوح دیده شوند.
مردم از گاو، ای پسر، پیدا به علم و طاعت است
مردم بی علم و طاعت گاو باشد بی ذنب
هوش مصنوعی: مردم با علم و تقوا مانند گاوهایی هستند که برای کار و خدمت به انسانها وجود دارند. اما افرادی که از علم و تقوا بیبهرهاند، مانند گاوهایی هستند که نه تنها کارایی ندارند بلکه گناه نیز انجام میدهند.
طاعت و احسان و علم و راستی را برگزین
گوش چون داری به گفت بوقماش و بوقتب؟
هوش مصنوعی: بهتر است که طاعت، نیکی، علم و راستی را انتخاب کنی، زیرا اگر به گفتههای بوقلمون (که نماد حرفهای بیهوده و بیمعناست) گوش دهی، دچار سردرگمی میشوی.
از پس پیغمبر و حیدر بدین در ره مده
یک رمه بیگانگان را تات نفزاید عطب
هوش مصنوعی: به دنبال پیامبر و علی، از این در به هیچکس اجازه نده که از جمع ما جدا شود و به ما آسیب برساند.
زانکه هفتاد و دو دارد ناصبی در دین امام
چیست حاصل خیز، بنگر، ناصبی را جز نصب
هوش مصنوعی: این بیت اشاره دارد به این که فرد ناصبی، که به اهل بیت و امامان شیعه اعتقاد ندارد، در دین خود به نوعی بیاطلاعی و ضعف ایمان مبتلاست. حتی اگر به تعداد زیادی از مسائل در دین خود ادعا داشته باشد، در نهایت آنچه که در دل او نسبت به اهل بیت وجود دارد، تنها دشمنی و انزجار است. بینش و نگرش او به دین، حاکی از تعلق خاطر واقعی به اصول دین نمیباشد و باید به عمق نیت او توجه کرد.
بولهب با زن به پیشت میرود ای ناصبی
بنگر آنک زنْش را در گردن افگنده کنب
هوش مصنوعی: بولهب با زن خود به سمت تو میآید، ای ناصبی، نگاه کن که همسرش را بر دوش خود انداخته است.
گر نمیبینی تو ایشان را ز بس مستی همی
نیست روئی مر مرا از تو وز ایشان جز هرب
هوش مصنوعی: اگر تو نمیتوانی آنها را ببینی، به خاطر اینکه خیلی مستی و نشئهای، روی من هم از تو و آنها پوشیده است و جز هر چیز دیگری نمیبیند.
پند گیر از شعر حجت وز پس ایشان مرو
تا نمانی عمرهای بیکران اندر کرب
هوش مصنوعی: از اشعار حجت عبرت بگیر و از پی آنها نرو، تا در زندگیات با عمرهای بیپایان در کربلا باقی نمانی.