گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۲

عقل چه آورد ز گردون پیام
خاصه سوی خاص نهانی ز عام؟
گفت: چو خورد نیست فلک را قرار
نیست درو نیز شما را مقام
وام جهان است تو را عمر تو
وام جان بر تو نماند دوام
دم بکشی بازدهی زانکه دهر
بازستاند ز تو می عمر وام
بازدهی بازپسین دم زدن
بی‌شک آن روز به‌ناکام و کام
گر نکنی هیچ بر این وام سود
چون تو نباشد به جهان نیز خام
وام دم توست و برو سود نیست
چونش دهی باز همی جز کلام
بازده این وام و ببر سود ازانک
سود حلالستت و مایه حرام
خوب سخن چیست تو را؟ سود عمر
خوب سخن کرد تو را خوب نام
برمکش و باز مده دم تهی
باد مپیمای چنین بر دوام
بر نفس خویش به شکر خدای
سود همی گیر به رسم کرام
جام می از دست بیفگن که نیست
حاصل آن جام مگر وای مام
خفته ازانی که نبینی ز جهل
در دل تاریک همی جز ظلام
خفته بود هرکه همی نشنود
بر دهن عقل ز گردون پیام
خفته به جانی تو ز چون و چرا
نه به تن از خورد شراب و طعام
بر ره و بر مذهب تن نیست جانت
جانت به روزه است و تنت سیر شام
حکمت و علم و خبر و پند به
ز اسپ و غلام و کمر و اوستام
از پس دنیا نرود مرد دین
جز که به دانش نبود شادکام
دنیا در دام تو آید به دین
بی‌دین دنیا نبود جز که دام
دام تو گشته است جهان و، چنه
اسپ و ستام است و ضیاع و غلام
اسپ کشنده است جهان جز به دین
کرد نداندش کسی جرد و رام
گر تو لگامش نکشی سوی دین
او ز تو خورد زود ستاند لگام
اسپ جهان را تو نگیری به تگ
خیره مرو از پس او خام‌خام
شام کنی طمع چو گیری عراق
مصرت پیش است چو رفتی به شام
ناگه روزیت به جر افگند
گر بروی بر پی او گام‌گام
ورچه رهی وارت گردن دهد
بر تو یکی برکشد آخر حسام
خوار برون راندت آخر ز در
گرچه بخواند به نوید و خرام
زود فرود افگندت سرنگون
چونت برآورد به حیلت به بام
آنچه همی جست سکندر، هگرز
کی شد یک روز مرو را تمام؟
سامه کجا یافت ز دستان او
رستم دستان و نه دستان سام
کس نشنوده است که بگرفت ازو
کار کسی تا به قیامت قوام
آنچه به چشم تو ازو شکر است
حنظل و زهر است به دندان و کام
در در خاص آی به دین و مرو
از پس دنیا چو خسان و لئام
طاعت یزدان به نظام آورد
هرچه که دنیا کندش بی‌نظام
خستهٔ دنیا و شکستهٔ جهان
جز که به طاعت نپذیرد لحام
بر من ازین پیش روا کرده بود
همچو بر این قافله دنیا دلام
از پس خویشم چو شتر می‌کشید
چشم بکوبین و گرفته زمام
منش ندیدم نه برستم ازو
جز به بزرگی و جلال امام
آنکه به‌نور پدر و جد او
نور گرفته است جهان نفام
آنکه چو گوئیش «امام است حق»
هیچ کست نیز نگوید «کدام؟»
سدره و فردوس مزخرف شود
چون بزنندش به صحاری خیام
خام نگون بخت برآید به تخت
گر برود در سخنش نام خام
چیست بزرگی؟ همه دنیا و دین
جز که مرو را نشد این هر دو تام
رایت اوی است همای و، ملوک
زیر همایش همه جغد و لجام
نیست بدین وصف زمردم مگر
مستنصر بالله علیه‌السلام
تا نپذیردت، ز تو زی خدای
نیست پذیرفته صلات و صیام
دامن او گیر وزو جوی راه
تا برهی زین همه بؤس و زحام
پورا، گر پند پذیری همی
پند من این است تو را والسلام

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عقل چه آورد ز گردون پیام
خاصه سوی خاص نهانی ز عام؟
هوش مصنوعی: عقل چه چیزی از آسمان برای ما آورده که پیام مشخصی را از پنهان برای افراد عادی برساند؟
گفت: چو خورد نیست فلک را قرار
نیست درو نیز شما را مقام
هوش مصنوعی: او گفت: وقتی که مشکلات و ناپایداری وجود دارد، آسمان نیز آرامش ندارد و شما هم در این شرایط نمی‌توانید جایگاهی داشته باشید.
وام جهان است تو را عمر تو
وام جان بر تو نماند دوام
هوش مصنوعی: زندگی تو نوعی بدهی به جهان است و عمر تو نیز به‌طور موقتی به تو اختصاص داده شده، اما این بدهی دائمی نیست و روزی تمام خواهد شد.
دم بکشی بازدهی زانکه دهر
بازستاند ز تو می عمر وام
هوش مصنوعی: در هر لحظه‌ای که نفس می‌کشی، گویی نگاهی به زندگی می‌افکنی. زیرا زمان به تو حیات و عمر می‌بخشد، پس از آن بهره‌برداری کن.
بازدهی بازپسین دم زدن
بی‌شک آن روز به‌ناکام و کام
هوش مصنوعی: در آخرین لحظات، نتیجه‌گیری بدون شک نشان‌دهنده‌ی آن است که روزی به شکست و ناکامی و یا برعکس به موفقیت خواهد انجامید.
گر نکنی هیچ بر این وام سود
چون تو نباشد به جهان نیز خام
هوش مصنوعی: اگر بر این وام سودی نگیری، پس در دنیا هیچ کس مثل تو وجود ندارد که خام باشد.
وام دم توست و برو سود نیست
چونش دهی باز همی جز کلام
هوش مصنوعی: وامی که به عهده‌ات هست، فایده‌ای ندارد اگر آن را ادا کنی، چون باز هم فقط سخن خواهد بود.
بازده این وام و ببر سود ازانک
سود حلالستت و مایه حرام
هوش مصنوعی: اگر از این وام استفاده کنی و سودی برگردانی، بدان که این سود حلال است و منبع آن حرام نیست.
خوب سخن چیست تو را؟ سود عمر
خوب سخن کرد تو را خوب نام
هوش مصنوعی: خوب سخن چیست برای تو؟ نیکویی عمرت در سخن خوب گفتن است که باعث شده نام نیکویی از تو بر جای بماند.
برمکش و باز مده دم تهی
باد مپیمای چنین بر دوام
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که نگذار از تو چیزی گرفته شود و به تو برنگردد. وقتی که چیزی را از دست می‌دهی، نباید ناامید شوی و به دنبال آن چیزی باشی که دوام ندارد. در واقع، از تکرار چنین موقعیت‌هایی باید اجتناب کرد.
بر نفس خویش به شکر خدای
سود همی گیر به رسم کرام
هوش مصنوعی: به نفس خود به خاطر نعمت‌های خداوند شکرگزار باش و از این رفتار نیکو بهره‌مند شو.
جام می از دست بیفگن که نیست
حاصل آن جام مگر وای مام
هوش مصنوعی: شراب را از دست بینداز، چون آن جام هیچ سودی ندارد جز اندوه و افسوس.
خفته ازانی که نبینی ز جهل
در دل تاریک همی جز ظلام
هوش مصنوعی: این شعر به این مفهوم اشاره دارد که در دل کسانی که به دلیل ignorance (نا آگاهی) در خواب هستند، تنها darkness (تاریکی) و شب وجود دارد و آن‌ها قادر به دیدن روشنایی و حقیقت نیستند. به عبارتی دیگر، کسانی که دچار جهل هستند، از درک واقعیات زندگی بازمانده‌اند و در دنیای تاریک خود باقی مانده‌اند.
خفته بود هرکه همی نشنود
بر دهن عقل ز گردون پیام
هوش مصنوعی: هر کس که به خواب رفته و پیام‌های عقل از آسمان را نمی‌شنود، در واقع در بی‌خبری به سر می‌برد.
خفته به جانی تو ز چون و چرا
نه به تن از خورد شراب و طعام
هوش مصنوعی: شخصی که در درون خود غرق در سؤال و疑惑 است، در واقع به خاطر نوشیدن شراب و خوردن غذا نمی‌خوابد، بلکه خواب او ناشی از دنیای درونی‌اش است.
بر ره و بر مذهب تن نیست جانت
جانت به روزه است و تنت سیر شام
هوش مصنوعی: زندگی و مسیرت وابسته به جسم نیست؛ روح تو روزه‌دار است و بدن تو از غذا سیر شده است.
حکمت و علم و خبر و پند به
ز اسپ و غلام و کمر و اوستام
هوش مصنوعی: در این بیت گفته شده که دانش، آگاهی، تجربه و نصیحت از قدرت و ثروت و جایگاه اجتماعی اهمیت بیشتری دارند. در واقع، ارزش علم و حکمت از دارایی‌های ظاهری و وابستگی‌های مادی بیشتر است.
از پس دنیا نرود مرد دین
جز که به دانش نبود شادکام
هوش مصنوعی: فقط کسی که به دانش و علم آراسته باشد، می‌تواند در زندگی پس از دنیا موفق و شادکام شود.
دنیا در دام تو آید به دین
بی‌دین دنیا نبود جز که دام
هوش مصنوعی: دنیا در چنگ تو قرار می‌گیرد و اعتقادی به دین ندارد، زیرا دنیا تنها به دام دنیوی وابسته است.
دام تو گشته است جهان و، چنه
اسپ و ستام است و ضیاع و غلام
هوش مصنوعی: جهان در دام تو گرفتار شده و گستره‌ای از زیبایی‌ها، زمین‌ها و خدمتگزاران در اختیار توست.
اسپ کشنده است جهان جز به دین
کرد نداندش کسی جرد و رام
هوش مصنوعی: دنیا همچون اسبی است که تنها با دین و باور درست می‌توان آن را به درستی هدایت کرد و هیچ کس نمی‌تواند آن را tame کند مگر با اعتقاد و اصول صحیح.
گر تو لگامش نکشی سوی دین
او ز تو خورد زود ستاند لگام
هوش مصنوعی: اگر تو کنترل او را در دست نگیری، او به سمت دین و مذهب تو نمی‌آید و به زودی از تو دور خواهد شد.
اسپ جهان را تو نگیری به تگ
خیره مرو از پس او خام‌خام
هوش مصنوعی: اگر به دنبال دنیا و موفقیت هستی، نباید تنها به ظواهر و جذابیت‌های آن دل ببندی و به سادگی از آن گذر کنی. باید با خرد و درک عمیق پیش بروی و حواست به جزییات و ارزش‌های واقعی باشد.
شام کنی طمع چو گیری عراق
مصرت پیش است چو رفتی به شام
هوش مصنوعی: اگر به شام بروی و به دنبال چیزی باشی، باید به یاد داشته باشی که عراق و مصر در دسترس تو هستند. بنابراین، وقتی به شام رسیدی، توجهت را به آن دو به ویژه جلب کن.
ناگه روزیت به جر افگند
گر بروی بر پی او گام‌گام
هوش مصنوعی: اگر روزی به مشکل یا چالشی برخوردی، به آرامی و با دقت به سمت آن برو و قدم به قدم پیش برو.
ورچه رهی وارت گردن دهد
بر تو یکی برکشد آخر حسام
هوش مصنوعی: اگرچه تو در راهی و دچار مشکلاتی هستی، ولی اگر کسی (حسام) بر تو ستم کند، در نهایت او به جزای اعمالش خواهد رسید.
خوار برون راندت آخر ز در
گرچه بخواند به نوید و خرام
هوش مصنوعی: هرچند که تو را با وعده و زیبایی فرا بخوانند، در نهایت تو را از در بیرون می‌کنند و تو را کم ارزش می‌دانند.
زود فرود افگندت سرنگون
چونت برآورد به حیلت به بام
هوش مصنوعی: به زودی تو را به زمین می‌اندازد، هنگامی که با نیرنگ به اوج برسی.
آنچه همی جست سکندر، هگرز
کی شد یک روز مرو را تمام؟
هوش مصنوعی: سکندر کبیر همیشه در جستجوی بهترین‌ها و بزرگ‌ترین‌ها بود، اما آیا هیچ‌گاه مرو را به طور کامل و تمام به دست آورد؟
سامه کجا یافت ز دستان او
رستم دستان و نه دستان سام
هوش مصنوعی: سامی که به قدرت رستم معروف است، چگونه می‌تواند از دستان سام، پدرش، دستاوردی داشته باشد؟ این به معنای این است که رستم دستاوردهای بزرگتری نسبت به پدرش دارد و در واقع او خود به تنهایی قهرمان و تواناست.
کس نشنوده است که بگرفت ازو
کار کسی تا به قیامت قوام
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نشنیده که کار کسی به خاطر آنچه انجام داده تا روز قیامت دوام و استمرار داشته باشد.
آنچه به چشم تو ازو شکر است
حنظل و زهر است به دندان و کام
هوش مصنوعی: آنچه که برای تو شیرین و خوشمزه به نظر می‌رسد، در واقع تلخ و مضر است و فقط ظاهر زیبا و فریبنده‌ای دارد.
در در خاص آی به دین و مرو
از پس دنیا چو خسان و لئام
هوش مصنوعی: در دنیای خاص خودت به اصول و ارزش‌های انسانی پایبند باش و از پس دنیا مانند افراد پست و بی‌محتوا عبور کن.
طاعت یزدان به نظام آورد
هرچه که دنیا کندش بی‌نظام
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که بندگی خداوند، همه چیز را در دنیا منظم و معنادار می‌کند، در حالی که آنچه دیگران انجام می‌دهند، ممکن است بی‌نظمی و بی‌رتبه باشد.
خستهٔ دنیا و شکستهٔ جهان
جز که به طاعت نپذیرد لحام
هوش مصنوعی: شخصی که از مشکلات دنیا و سختی‌های حیات خسته و ناامید شده، جز به اطاعت و تسلیم در برابر حق و حقیقت، به هیچ چیز دیگر نمی‌تواند تسلیم شود.
بر من ازین پیش روا کرده بود
همچو بر این قافله دنیا دلام
هوش مصنوعی: پیش از این، دل مرا با کارهایش همچون قافله‌ای که در دنیا در حرکت است، راهنمایی کرده بود.
از پس خویشم چو شتر می‌کشید
چشم بکوبین و گرفته زمام
هوش مصنوعی: چشم به خودم دوخته‌ام و مانند شتری که بار سنگین بر دوش دارد، در تلاش برای کنترل اوضاع هستم.
منش ندیدم نه برستم ازو
جز به بزرگی و جلال امام
هوش مصنوعی: من هیچ صفتی را از او ندیدم جز عظمت و بزرگی که مختص امام است.
آنکه به‌نور پدر و جد او
نور گرفته است جهان نفام
هوش مصنوعی: کسی که از نور پدر و جدش روشنی گرفته، درک و فهمش از جهان بسیار عمیق و روشن است.
آنکه چو گوئیش «امام است حق»
هیچ کست نیز نگوید «کدام؟»
هوش مصنوعی: کسی که می‌گوید «امام حق است» هیچ‌کس نمی‌پرسد که «کدام امام؟»
سدره و فردوس مزخرف شود
چون بزنندش به صحاری خیام
هوش مصنوعی: وقتی به دنیای واقعی و تجربیات زندگی پرداخته می‌شود، زیبایی‌های خیالی و رؤیاهای کاذب از ارزششان کاسته می‌شود و بی‌اهمیت به نظر می‌رسند.
خام نگون بخت برآید به تخت
گر برود در سخنش نام خام
هوش مصنوعی: اگر کسی که سرنوشت خوبی ندارد بخواهد بر تخت سلطنت بنشیند، باید در سخنانش به کلماتی اشاره کند که نشان‌دهنده نادانی اوست.
چیست بزرگی؟ همه دنیا و دین
جز که مرو را نشد این هر دو تام
هوش مصنوعی: بزرگی چیست؟ آیا دنیا و دین به غیر از تو کامل‌تر از این نیستند؟
رایت اوی است همای و، ملوک
زیر همایش همه جغد و لجام
هوش مصنوعی: در اینجا گفته می‌شود که پرچم او نماد رهبری است و بر روی سرها و تاج‌های پادشاهان قرار دارد. در زیر این پرچم، همه جغدها و موجودات دیگر تحت کنترل و نظارت هستند. به نوعی می‌توان گفت که این پرچم نماد قدرت و تسلط بر دیگران است.
نیست بدین وصف زمردم مگر
مستنصر بالله علیه‌السلام
هوش مصنوعی: در اینجا به وضوح گفته می‌شود که ویژگی‌های خاص و عالی یک شخص فقط با حمایت و یاری خداوند متعال تجلی می‌یابد. به عبارت دیگر، این فرد به وجود خود افتخار می‌کند و می‌گوید که تمام شایستگی‌ها و ارزش‌هایش از لطف و رحمت الهی ناشی می‌شود.
تا نپذیردت، ز تو زی خدای
نیست پذیرفته صلات و صیام
هوش مصنوعی: تا زمانی که او تو را قبول نکند، از نظر خداوند هیچ‌کس پذیرفته نیست، حتی اگر اعمالی چون نماز و روزه انجام دهد.
دامن او گیر وزو جوی راه
تا برهی زین همه بؤس و زحام
هوش مصنوعی: دستت را به دامن او بزن و از او راهی بگیر تا از این همه سختی و شلوغی رها شوی.
پورا، گر پند پذیری همی
پند من این است تو را والسلام
هوش مصنوعی: پسرم، اگر می‌خواهی نصیحتی بشنوی، این است که به این حرف‌ها توجه کن و به همین نکته بسنده می‌کنم.

حاشیه ها

1395/03/15 19:06
پرورش

درود بیکران! خدا قوت!
لطفاً در بیت دوم «خورد» به خود تغییر یابد! هم بر اساس معنا و هم با مطابقت با نسخ استاد مینوی و دکتر محقق.
سپاس فراوان|!

1395/03/17 15:06
لیام

لیام نوشته:
جناب کیخا ، جناب گوهری ، روفیا بانو ، بابک عزیز ، و،،، ،
،،
بار دیگر صفحه ی گنجور عطر آمیز شد
روح پرور محفلِ یارانِ شورانگیز شد
تا شکر می بارد از کلک گهر بار شما
آسمانم پُر ستاره کلبه ام گلریز شد.