گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۷

حاجیان آمدند با تعظیم
شاکر از رحمت خدای رحیم
جسته از محنت و بلای حجاز
رسته از دوزخ و عذاب الیم
آمده سوی مکه از عرفات
زده لبیک عمره از تنعیم
یافته حج و کرده عمره تمام
باز گشته به سوی خانه سلیم
من شدم ساعتی به استقبال
پای کردم برون ز حد گلیم
مر مرا در میان قافله بود
دوستی مخلص و عزیز و کریم
گفتم او را «بگو که چون رستی
زین سفر کردن به رنج و به بیم
تا ز تو باز مانده‌ام جاوید
فکرتم را ندامت است ندیم
شاد گشتم بدانکه کردی حج
چون تو کس نیست اندر این اقلیم
باز گو تا چگونه داشته‌ای
حرمت آن بزرگوار حریم:
چون همی خواستی گرفت احرام
چه نیت کردی اندر آن تحریم؟
جمله برخود حرام کرده بدی
هرچه مادون کردگار قدیم؟»
گفت «نی» گفتمش «زدی لبیک
از سر علم و از سر تعظیم
می‌شنیدی ندای حق و، جواب
باز دادی چنانکه داد کلیم؟»
گفت «نی» گفتمش «چو در عرفات
ایستادی و یافتی تقدیم
عارف حق شدی و منکر خویش
به تو از معرفت رسید نسیم؟»
گفت «نی» گفتمش «چون می‌کشتی
گوسفند از پی یسیر و یتیم
قرب خود دیدی اول و کردی
قتل و قربان نفس شوم لئیم؟»
گفت «نی» گفتمش «چو می‌رفتی
در حرم همچو اهل کهف و رقیم
ایمن از شر نفس خود بودی
وز غم فرقت و عذاب جحیم؟»
گفت «نی» گفتمش «چو سنگ جمار
همی انداختی به دیو رجیم
از خود انداختی برون یکسر
همه عادات و فعلهای ذمیم؟»
گفت «نی» گفتمش «چو گشتی تو
مطلع بر مقام ابراهیم
کردی از صدق و اعتقاد و یقین
خویشی خویش را به حق تسلیم؟»
گفت «نی» گفتمش «به وقت طواف
که دویدی به هروله چو ظلیم
از طواف همه ملائکتان
یاد کردی به گرد عرش عظیم؟»
گفت «نی»گفتمش «چو کردی سعی
از صفا سوی مروه بر تقسیم
دیدی اندر صفای خود کونین
شد دلت فارغ از جحیم و نعیم؟»
گفت «نی» گفتمش «چو گشتی باز
مانده از هجر کعبه بر دل ریم
کردی آنجا به گور مر خود را
همچنانی کنون که گشته رمیم؟»
گفت « از این باب هر چه گفتی تو
من ندانسته‌ام صحیح و سقیم»
گفتم «ای دوست پس نکردی حج
نشدی در مقام محو مقیم
رفته‌ای مکه دیده، آمده باز
محنت بادیه خریده به سیم
گر تو خواهی که حج کنی، پس از این
این چنین کن که کردمت تعلیم»

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حاجیان آمدند با تعظیم
شاکر از رحمت خدای رحیم
هوش مصنوعی: زائران خانه خدا با احترام و شکرگزاری به خاطر رحمت و لطف پروردگار رحیم در کنار هم جمع شدند.
جسته از محنت و بلای حجاز
رسته از دوزخ و عذاب الیم
هوش مصنوعی: کسی که از سختی‌ها و مشکلات حجاز فرار کرده، از عذاب دردناک جهنم نیز راته یافته است.
آمده سوی مکه از عرفات
زده لبیک عمره از تنعیم
هوش مصنوعی: شخصی از عرفات به سمت مکه آمده و در حال انجام عمره است، او به سمت تنعیم رفته تا اعمال خود را ادامه دهد.
یافته حج و کرده عمره تمام
باز گشته به سوی خانه سلیم
هوش مصنوعی: کسی که سفر حج و عمره را به پایان رسانده و حالا به سمت خانه سالم و امن خود برمی‌گردد.
من شدم ساعتی به استقبال
پای کردم برون ز حد گلیم
هوش مصنوعی: مدتی به دور از محدوده خودم قدم گذاشتم و آماده استقبال شدم.
مر مرا در میان قافله بود
دوستی مخلص و عزیز و کریم
هوش مصنوعی: در میانه این قافله، دوستی باصفا و عزیز حضور دارد که برای من بسیار محترم و گرامی است.
گفتم او را «بگو که چون رستی
زین سفر کردن به رنج و به بیم
هوش مصنوعی: به او گفتم: «بگو که پس از این سفر پر زحمت و نگرانی چه احساسی داری؟»
تا ز تو باز مانده‌ام جاوید
فکرتم را ندامت است ندیم
هوش مصنوعی: تا زمانی که از تو دور مانده‌ام، دائماً به یاد تو هستم و این یادآوری برایم مایه‌ی پشیمانی است.
شاد گشتم بدانکه کردی حج
چون تو کس نیست اندر این اقلیم
هوش مصنوعی: خوشحال شدم که تو به زیارت حج رفتی، زیرا همچون تو در این سرزمین کسی وجود ندارد.
باز گو تا چگونه داشته‌ای
حرمت آن بزرگوار حریم:
هوش مصنوعی: بیا بگو که چگونه به آن شخصیت بزرگ احترام می‌گذاشتی.
چون همی خواستی گرفت احرام
چه نیت کردی اندر آن تحریم؟
هوش مصنوعی: زمانی که می‌خواهی احرام را ببندی، چه نیتی در دل داری از این کار که انجام می‌دهی؟
جمله برخود حرام کرده بدی
هرچه مادون کردگار قدیم؟»
هوش مصنوعی: تمام بدی‌ها و کارهای ناپسند به خودم حرام کرده‌ام؛ زیرا هر آنچه که از خدای بزرگ‌تر از خودم سر می‌زند، نباید زیر پا گذاشته شود.
گفت «نی» گفتمش «زدی لبیک
از سر علم و از سر تعظیم
هوش مصنوعی: گفت: «بگویید.» من پاسخ دادم که این دعوت را با دانش و احترام پذیرفتم.
می‌شنیدی ندای حق و، جواب
باز دادی چنانکه داد کلیم؟»
هوش مصنوعی: آیا ندای حق را می‌شنیدی و همان‌طور که موسی پاسخ داد، تو هم جواب دادی؟
گفت «نی» گفتمش «چو در عرفات
ایستادی و یافتی تقدیم
هوش مصنوعی: گفت: «چرا می‌گویی این حرف‌ها؟» من به او گفتم: «وقتی در عرفات قرار گرفتی و موفق به دریافت تقدیر و فضل الهی شدی، باید قدر این موقعیت را بدانی.»
عارف حق شدی و منکر خویش
به تو از معرفت رسید نسیم؟»
هوش مصنوعی: به حقیقت رسیده‌ای و خود را انکار کرده‌ای، آیا نسیم آگاهی به تو از درون خود رسید؟
گفت «نی» گفتمش «چون می‌کشتی
گوسفند از پی یسیر و یتیم
هوش مصنوعی: گفت: "بیا بگو ببینم چرا گوسفند را به خاطر یتیمان و نیازمندان ذبح می‌کنی؟"
قرب خود دیدی اول و کردی
قتل و قربان نفس شوم لئیم؟»
هوش مصنوعی: آیا ابتدا نزدیکی به خداوند را تجربه کردی و سپس به خاطر نفس پست خود، مرتکب گناه شدی و جانم را قربانی کردی؟
گفت «نی» گفتمش «چو می‌رفتی
در حرم همچو اهل کهف و رقیم
هوش مصنوعی: او گفت: «یک نی است که صدای آن را می‌شنوی»، من به او پاسخ دادم: «وقتی که به حرم می‌رفتی، مانند کسانی بودی که در غاری پنهان شده‌اند و رازهای خود را در دل دارند.»
ایمن از شر نفس خود بودی
وز غم فرقت و عذاب جحیم؟»
هوش مصنوعی: آیا از خطرات نفس خود در امان هستی و از غم جدایی و عذاب جهنم؟
گفت «نی» گفتمش «چو سنگ جمار
همی انداختی به دیو رجیم
هوش مصنوعی: گفت: «هیچ فایده‌ای ندارد» و من به او گفتم: «چرا سنگ به سوی دیو زشت می‌زنی؟»
از خود انداختی برون یکسر
همه عادات و فعلهای ذمیم؟»
هوش مصنوعی: آیا تمام عادات و رفتارهای ناپسند را به یکباره کنار گذاشتی؟
گفت «نی» گفتمش «چو گشتی تو
مطلع بر مقام ابراهیم
هوش مصنوعی: گفت: "نی" (من)؛ گفتم: "تو چگونه به جایگاه ابراهیم آگاه شدی؟"
کردی از صدق و اعتقاد و یقین
خویشی خویش را به حق تسلیم؟»
هوش مصنوعی: آیا با صداقت و باور واقعی خود، وجود خویش را به حقیقت تسلیم کرده‌ای؟
گفت «نی» گفتمش «به وقت طواف
که دویدی به هروله چو ظلیم
هوش مصنوعی: درست مانند کسی که در طواف می‌دود و به سرعت و شتاب حرکت می‌کند، استعداد یا ویژگی خاصی را در خود نشان می‌دهد. این جمله تأکید دارد بر تلاش و عزم راسخ در انجام کارها، به ویژه در محیطی پرشتاب و پرفراز و نشیب.
از طواف همه ملائکتان
یاد کردی به گرد عرش عظیم؟»
هوش مصنوعی: آیا به یاد داری که همه فرشتگان دور عرش بزرگ خدا می‌چرخند؟
گفت «نی»گفتمش «چو کردی سعی
از صفا سوی مروه بر تقسیم
هوش مصنوعی: این جمله به نگاه به تلاش و کوشش در دستیابی به اهداف اشاره دارد. فردی از شخصی می‌پرسد که اگر سعی و تلاشت را با صفا و خلوص نیت انجام داده‌ای، باید با جدیت در مسیر خود پیش بروی و به نتیجه برسی. به نوعی به اهمیت پشتکار و اراده در رسیدن به مقاصد و اهداف اشاره دارد.
دیدی اندر صفای خود کونین
شد دلت فارغ از جحیم و نعیم؟»
هوش مصنوعی: آیا متوجه شدی وقتی که در دل خود صفا پیدا کردی، به آرامش رسیدی و دیگر از جهنم و بهشت تو دل شاد نیست؟
گفت «نی» گفتمش «چو گشتی باز
مانده از هجر کعبه بر دل ریم
هوش مصنوعی: گفت: «ای نی، چرا هنوز از دوری کعبه در دل دلتنگی؟» گفتم: «چون نتوانستم به عشق آن بازگردم و از دلتنگی رهایی یابم.»
کردی آنجا به گور مر خود را
همچنانی کنون که گشته رمیم؟»
هوش مصنوعی: آنجا که در گور خود را دفن کردی، آیا حالا که ما به دیار دیگر می‌رویم، تو نیز باید به همان شکل بمانی؟
گفت « از این باب هر چه گفتی تو
من ندانسته‌ام صحیح و سقیم»
هوش مصنوعی: گفت: «هر چیزی که از این موضوع گفته‌ای، من ندانسته‌ام که درست است یا غلط.»
گفتم «ای دوست پس نکردی حج
نشدی در مقام محو مقیم
هوش مصنوعی: گفتم: «ای دوست، تو که حج نکردی و در مقام محو و فنا قرار نگرفتی، پس چه کار کردی؟»
رفته‌ای مکه دیده، آمده باز
محنت بادیه خریده به سیم
هوش مصنوعی: رفتی به مکه و به زیارت رفته‌ای، حالا که برگشته‌ای، باز هم درگیر سختی‌های بیابان شده‌ای و برای خودت دغدغه‌هایی خریداری کرده‌ای که به تو فشار می‌آورد.
گر تو خواهی که حج کنی، پس از این
این چنین کن که کردمت تعلیم»
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی به مناسک حج برسی، باید طبق آنچه که به تو آموختم عمل کنی.

خوانش ها

قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۷ به خوانش مریم فقیهی کیا

حاشیه ها

1389/04/06 17:07
متین

در بیت 18، به جای "لیم" باید ((لئیم)) قرار بگیرد.
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

1389/08/16 20:11
مجید سیدی

در بیت هفتم به جای کردن باید درج شود کردنت یعنی:
زین سفر کردنت به رنج و به بیم

1389/08/16 20:11
مجید سیدی

در مصرع
گفت «نی» گفتمش «چون می‌کشتی
صحیحی است که بنویسیم:
گفت «نی» گفتمش «چو می‌کشتی

1390/10/02 13:01
یعقوب خاوری

در بیت 17 چون به چو و یسیر به اسیر تبدیل شود با تشکر

1392/03/21 10:06
کوهی

در بیت 26 ملائکیان صحیح تر است.

1392/03/21 11:06
امین کیخا

یسیر به عربی به معنی سیر دادن و اسان بودن است در لری به بی مام و مادر می گوییم که احتمالا همین معنی در فارسی بوده است

1392/03/21 11:06
امین کیخا

علامه دهخدا معنی بی مادر را ننوشته اند و گفته این اتباعی است و أسیر هم از همین یسیر است من در نیافتم.

1392/03/21 13:06
رسته

بیت 17
... گفتمش «چون می‌کشتی
گوسفند از پی یسیر و یتیم
اشاره به آیۀ 8 سورۀ الانسان است:
وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَیٰ حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا
در قاموس های عربی هم در ذیل اسیر و یتیم همین آیه را شاهد آورده اند.
در گذشته اسیر و یتبم ( یسیر و بتیم) معضل بزرگ اجتماعی بوده است به خصوص در بین اعراب چون بیشتر مردها در جنگ ها کشته می شدند و بچه ها یتیم می ماندند، موضوعی که در عراق و شام امرزه دارد اتفاق می افتد.
یسیر و یتبم امروزه در ایران ، در محاوره، کار برد دارد و معنی یتیم را دارد ولی در گذشته های دور احتمالا لهجه ای از عربی بوده است. در هنکام ثبت قران در هنگام جمع آوری آن در صدر اسلام اختلاف هایی در لهجه های مختلف عربی وجود داشته است که داستان های مفصلی از آن ها در تاریخ ثبت است.

1392/03/21 13:06
امین کیخا

درود بر رسته خرم باشی

1393/12/24 14:02
مهدی

غلط املایی هایی که گفتند درست نشده

1394/03/15 12:06
الیما

گفته میشه این اشعار منسوب به جناب ناصرخسرو است؟

1394/03/15 13:06
مجتبی خراسانی

سلام بر شما الیما !
خیر، این قصیده منسوب نیست، از خود ایشان است.

1399/12/07 21:03
A.p

بسیار بسیار شعر پر مغز و زیبایی
یک تو دهنی محکم به تمام کسانی که قصد آنها از حج فقط ظاهر سازی و عوام فریبی است

1402/04/01 17:07
مریم فقیهی کیا

معنی کلمات قصیده‌ی ۱۴۷ ناصر خسرو:

- الیم: دردناک

- تنعیم: نام محلی است در مکه که مناسک عمره در آنجا به عمل می‌آید و حج به اتمام می‌رسد.

- سلیم: سالم

- ندیم: همدم

- اقلیم: سرزمین، ولایت

- حریم: چیزی که حرام باشد و دست بدان نتوان کرد.

- حرمت داشتن: احترام داشتن 

- تحریم: حرام کردن

- مادون: فروتر، پایین‌تر

- کلیم: هم‌سخن، لقب موسی کلیم‌الله

- تقدیم یافتن: پیشی گرفتن

- یسیر: اسیر، یتیم

- لئیم: پست، فرومایه

- اهل کهف: اصحاب کهف

- رقیم: نام قریه اصحاب کهف یا کوه ایشان یا سگ ایشان یا سنگی که بر آن نسب و قصه‌ی آن نوشته شده بود.

- جحیم: جای بسیار گرم، جهنم

- جَمار: جمع جمره، سنگریزه‌ها

- رجیم: رانده شده

- ذمیم: زشت، نکوهیده

- هروله: تند راه رفتن

- ظلیم: شترمرغ

- نعیم: بهشت

- هجر: دوری

- ریم: چرک، عفونت

- رمیم: پوسیده

- سقیم: نادرست

- مقام محو: از بین بردن صفات و عادات بشری برای رسیدن به ذات خداوند

- مقیم شدن: ساکن شدن