گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۹

این باز سیه پیسه نگر بی‌پر و چنگال
کو هیچ نه آرام همی یابد و نه هال
بی آنکه ببینش تو خوش خوش برباید
گاهی زن و فرزند گهی جان و گهی مال
چون بر تو همی تیز کند چنگ پس او را
جوینده چرائی تو به دندان و به چنگال؟
پر تو و بال تو جوانی و جمال است
وین باز نخواهد به جز این پر و جز این بال
گه منظر و قد صنمی را شکند پست
گه منظر و کاخ ملکی را کند اطلال
احوال دگر گردد ازو بر من و بر تو
هموار و، نخواهد شدن او را دگر احوال
پرهیز که زو پیری غل است و مر او را
نه گردن و دست است و نه قید است و نه اغلال
مانندهٔ ماری است که نیمیش سپید است
از سوی سرو، زشت و سیاه است به دنبال
با مردم هشیار فصیح است اگر چند
گنگ است سوی بی‌خرد و بی‌سخن و لال
روز و مه و سالش نکند پست ازیراک
پاینده بدو پست شده روز و مه و سال
ای خواجه، از این باز وزین مار حذر کن
زیرا الف پشت تو زینهاست شده دال
بنگر که بدل کرد به امروز تو را دی
مر پار تو را باز همو کرد به امسال
دیدی که نه عم بودی و نه خال کسی را
او کرد تو را عم و همو کرد تو را خال
بنگر که کجا خواهدت این باز همی برد
دیوانه مباش آب مپیمای به غربال
مالیده شدی در طلب مال چو تسمه
تا کی زنی اندر طلب مال کنون فال؟
اکنون که نیامدت به کف مال و شدت عمر
ای بی‌خرد این دست بر آن دست همی مال
زینجای چو چیپال تهی‌دست برون رفت
محمود که چندان بستد مال ز چیپال
آن جاه و جلالت که به مالت بود امروز
آن سوی خردمند نه جاه است و نه اجلال
جاهی و جمالی که به صندوق درون است
جاهی و جمالی است گران سنگ و پرآخال
جاهت به خرد باید و اجلال به دانش
تا هیچ نبایدت نه صندوق و نه حمال
چون تنت نکو حال شد از مال ازان پس
جان را به خرد باید کردنت نکو حال
دانا به سخنهای خوش و خوب شود شاد
نادان به سرود و غزل و مطرب و قوال
آن را که بیهوده سخن شاد شود جانش
بفروش به یک دسته خس تره به بقال
وان مرد که او کتب فتاوی و حیل ساخت
بر صورت ابدال بد و سیرت دجال
حیلت نه ز دین است، اگر بر ره دینی
حیلت مسگال ایچ و حذر دار ز محتال
گر دام نبودیش چنین حیلت و رخصت
این خلق نپذرفتی ازو «حدثنا قال»
امثال قران گنج خدای است، چه گوئی
از «حدثنا قال» گشاده شود امثال؟
بر علم مثل معتمدان آل رسولند
راهت ننماید سوی آن علم جز این آل
قفل است مثل، گر تو بپرسی ز کلیدش
پر علت جهل است تو را اکحل و قیفال
پر توست مثلهای قران، تا نگزاریش
آسان نشود بر تو نه امثال و نه اهوال
گوئی قتبی مشکل قرآن بگشاده است
تکیه زده‌ای خیره بر آن خشک شده نال
کس بند خدائی به سگالش نگشاید
با بند خدائی ره بیهوده بمسگال
دادمت نشان سوی طبیبی که‌ت از این درد
تدبیر وی آرد به سوی بهتری اقبال
گر جان تو پر کینهٔ آن شهره طبیب است
شو درد و بلا می کش و همواره همی نال

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

این باز سیه پیسه نگر بی‌پر و چنگال
کو هیچ نه آرام همی یابد و نه هال
هوش مصنوعی: این پرنده سیاه را ببین که بدون بال و چنگال است، نه در آرامش زندگی می‌کند و نه در حالتی خوش.
بی آنکه ببینش تو خوش خوش برباید
گاهی زن و فرزند گهی جان و گهی مال
هوش مصنوعی: گاهی بی آنکه او را ببینی، خوشی‌های زندگی تو را خوشحال می‌کند؛ گاه زندگی با وجود همسر و فرزندان شاداب است و در مواقعی دیگر، جان و مال تو ارزشمندتر می‌شود.
چون بر تو همی تیز کند چنگ پس او را
جوینده چرائی تو به دندان و به چنگال؟
هوش مصنوعی: زمانی که او به تو حمله می‌کند و می‌خواهد به تو آسیب بزند، چرا به دندان و چنگال خودت به دنبال او هستی؟
پر تو و بال تو جوانی و جمال است
وین باز نخواهد به جز این پر و جز این بال
هوش مصنوعی: پر و بال تو نشانه جوانی و زیبایی‌ات است و چیزی جز همین پر و بال برای تو باز نخواهد بود.
گه منظر و قد صنمی را شکند پست
گه منظر و کاخ ملکی را کند اطلال
هوش مصنوعی: هر گاه نگاه و زیبایی یک معشوقی، زیبایی‌ها و ارزش‌های دنیوی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و گاهی نیز، به تماشای یک کاخ یا مکان بزرگ و باشکوه، دلتنگی و حسرت را به دل انسان می‌نشاند.
احوال دگر گردد ازو بر من و بر تو
هموار و، نخواهد شدن او را دگر احوال
هوش مصنوعی: وضعیت تغییر خواهد کرد و برای من و تو آسان‌تر خواهد شد و دیگر حالتی متفاوت نخواهد داشت.
پرهیز که زو پیری غل است و مر او را
نه گردن و دست است و نه قید است و نه اغلال
هوش مصنوعی: از او دوری کن، زیرا او مشابه غل و زنجیر است و هیچ‌گونه آزادی و اراده‌ای ندارد.
مانندهٔ ماری است که نیمیش سپید است
از سوی سرو، زشت و سیاه است به دنبال
هوش مصنوعی: این جمله به موجودی شبیه است که نیمی از آن سفید و زیباست و از سمت سرو خود را نمایان کرده، اما نیمی دیگر که به دنبال آن است، زشت و سیاه به نظر می‌رسد.
با مردم هشیار فصیح است اگر چند
گنگ است سوی بی‌خرد و بی‌سخن و لال
هوش مصنوعی: با افراد باهوش و سخنور می‌تواند خوب صحبت کند، حتی اگر در کنار آنها خود را بنده بی‌زبان احساس کند. اما با نادان‌ها و کسانی که سخن نمی‌گویند، نه قدرت بیان دارد و نه توانایی ارتباط.
روز و مه و سالش نکند پست ازیراک
پاینده بدو پست شده روز و مه و سال
هوش مصنوعی: روز و ماه و سال هیچ‌گاه از او پایین‌تر نمی‌آیند؛ او همیشه بالاتر از روز و ماه و سال قرار دارد.
ای خواجه، از این باز وزین مار حذر کن
زیرا الف پشت تو زینهاست شده دال
هوش مصنوعی: ای آقا، از این باز و مار سنگین بپرهیز، زیرا که نغمه‌ها و حرکات تو به سوی مشکلات می‌رفت.
بنگر که بدل کرد به امروز تو را دی
مر پار تو را باز همو کرد به امسال
هوش مصنوعی: به زندگی امروزت خوب نگاه کن، چرا که دیروز به نوعی تو را تغییر داد و حالا دوباره همان تغییر در سال جاری نیز ادامه پیدا کرده است.
دیدی که نه عم بودی و نه خال کسی را
او کرد تو را عم و همو کرد تو را خال
هوش مصنوعی: می‌بینی که نه برادر بودی و نه در زمره کسی، اما او تو را برادر ساخت و همزمان تو را در زمره خودش قرار داد.
بنگر که کجا خواهدت این باز همی برد
دیوانه مباش آب مپیمای به غربال
هوش مصنوعی: به دقت نگاه کن که این مسیر تو را به کجا خواهد برد. دیوانه‌وار عمل نکن و سعی نکن اطلاعات را در وسیله‌ای نشت‌زن مانند آب در غربال.
مالیده شدی در طلب مال چو تسمه
تا کی زنی اندر طلب مال کنون فال؟
هوش مصنوعی: مثل تسمه‌ای که برای به دست آوردن چیزی مالیده می‌شود، تو نیز همیشه در جستجوی مال بوده‌ای. اما اکنون به چه امیدی این کار را ادامه می‌دهی؟
اکنون که نیامدت به کف مال و شدت عمر
ای بی‌خرد این دست بر آن دست همی مال
هوش مصنوعی: اکنون که تو نیامدی و زندگی‌ام به شدت کم شده است، ای بی‌خرد، این دست بر آن دست می‌زنم و در حسرتت مال و دارایی‌ام را می‌سوزانم.
زینجای چو چیپال تهی‌دست برون رفت
محمود که چندان بستد مال ز چیپال
هوش مصنوعی: محمود از اینجا مانند کسی که بی‌چیز و تهی است، خارج شد زیرا او به اندازه کافی از چیپال مال و دارایی به دست آورد.
آن جاه و جلالت که به مالت بود امروز
آن سوی خردمند نه جاه است و نه اجلال
هوش مصنوعی: جاه و جلالی که با پولت به دست آمده، امروز در آن سوی عقل و تدبیر نه جاه است و نه جلال.
جاهی و جمالی که به صندوق درون است
جاهی و جمالی است گران سنگ و پرآخال
هوش مصنوعی: ارزش و زیبایی که در دل انسان نهفته است، ارزش و زیبایی عمیق و قیمتی هستند که ممکن است به راحتی دیده نشوند.
جاهت به خرد باید و اجلال به دانش
تا هیچ نبایدت نه صندوق و نه حمال
هوش مصنوعی: برای رسیدن به مقام و احترام در جامعه، باید به خرد و دانش خود تکیه کنی. در این صورت، نه به هیچ چیز دیگری، چه صندوق و چه افرادی که بار می‌کشند، احتیاج نخواهی داشت.
چون تنت نکو حال شد از مال ازان پس
جان را به خرد باید کردنت نکو حال
هوش مصنوعی: زمانی که وضعیت بدنی‌ات خوب باشد، پس از آن باید به روح و جانت نیز با خرد و درایت رسیدگی کنی تا آنها هم در حال خوبی باشند.
دانا به سخنهای خوش و خوب شود شاد
نادان به سرود و غزل و مطرب و قوال
هوش مصنوعی: انسان باهوش با شنیدن کلمات زیبا و دلپذیر شادمان می‌شود، در حالی که انسان نادان با آهنگ‌ها، شعرها و موسیقی شاد می‌شود.
آن را که بیهوده سخن شاد شود جانش
بفروش به یک دسته خس تره به بقال
هوش مصنوعی: کسی که بیهوده به خوش‌گفتاری می‌پردازد و به سخنان بی‌مفهوم شاد می‌شود، بهتر است جانش را به قیمت یک دسته علف به بقال بفروشد.
وان مرد که او کتب فتاوی و حیل ساخت
بر صورت ابدال بد و سیرت دجال
هوش مصنوعی: آن مردی که کتاب‌های فتوا و نیرنگ را به شکلی ترتیب داده است که نمای ظاهری خوبی دارد ولی باطنی همچون دجال دارد.
حیلت نه ز دین است، اگر بر ره دینی
حیلت مسگال ایچ و حذر دار ز محتال
هوش مصنوعی: تقلبی که به نام دین است، واقعی نیست. اگر در مسیر دین حرکت می‌کنی، از هر نوع حیله و نیرنگ دوری کن و از فریب‌کاران برحذر باش.
گر دام نبودیش چنین حیلت و رخصت
این خلق نپذرفتی ازو «حدثنا قال»
هوش مصنوعی: اگر دام وجود نداشت، این موجودات به این آسانی تقلب و رخصت را نمی‌پذیرفتند.
امثال قران گنج خدای است، چه گوئی
از «حدثنا قال» گشاده شود امثال؟
هوش مصنوعی: قرآن مانند یک گنج از دانش و حکمت الهی است. چه بگوییم وقتی که کلام و روایات زیادی از پیامبر و پیشوایان دین در دسترس قرار می‌گیرد؟
بر علم مثل معتمدان آل رسولند
راهت ننماید سوی آن علم جز این آل
هوش مصنوعی: علم مانند معتمدان (دلسوزان) اهل بیت پیامبر است و هیچ راهی به سوی آن علم واقعی نمی‌باشد، مگر از طریق این خاندان.
قفل است مثل، گر تو بپرسی ز کلیدش
پر علت جهل است تو را اکحل و قیفال
هوش مصنوعی: اگر بخواهی وارد دنیای دانش و حقیقت شوی، باید بها پرداخت کنی. چون این قفل دانش، تنها با کلید آگاهی و درک باز می‌شود و ignorance (جهل) مانع از دستیابی به آن است.
پر توست مثلهای قران، تا نگزاریش
آسان نشود بر تو نه امثال و نه اهوال
هوش مصنوعی: پر از مثال‌های قرآن است، به طوری که اگر آنها را نادیده بگیری، نه تشبیهات قابل درک خواهد بود و نه داستان‌های آن.
گوئی قتبی مشکل قرآن بگشاده است
تکیه زده‌ای خیره بر آن خشک شده نال
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که کسی به تلاوت یا فهم قرآن پرداخته و مانند کسی که در حال مطالعه عمیق است، به دقت بر یک آیه یا مفهوم خاص متمرکز شده و در تلاش است تا معانی آن را کشف کند. این فرد به وضوح تحت تأثیر کلمات و معانی قرآن قرار گرفته و در جستجوی پاسخ‌ها و روشنایی است، اما به نظر می‌رسد که به نوعی حیرت یا تعجب از عمیق بودن کلام الهی دچار شده است.
کس بند خدائی به سگالش نگشاید
با بند خدائی ره بیهوده بمسگال
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌تواند با وابستگی به خداوند، شخص دیگری را به بندگی بکشاند؛ زیرا مسیر بیهوده‌ای است که هیچ نتیجه‌ای نخواهد داشت.
دادمت نشان سوی طبیبی که‌ت از این درد
تدبیر وی آرد به سوی بهتری اقبال
هوش مصنوعی: من تو را به دکتر و طبیبی معرفی می‌کنم که می‌تواند به درمان این درد تو بپردازد و به تو کمک کند تا به موقعیتی بهتر دست یابی.
گر جان تو پر کینهٔ آن شهره طبیب است
شو درد و بلا می کش و همواره همی نال
هوش مصنوعی: اگر جان تو از کینه پر شده است، آن پزشک معروف است؛ پس درد و رنج را تحمل کن و همیشه ناله کن.