برگردان به زبان ساده
جهان را دگرگونه شد کارو بارش
برو مهربان گشت صورت نگارش
هوش مصنوعی: دنیا دگرگون شده و وضعیت آن عوض شده است؛ به همین خاطر، چهرهای خوشایند و مهربان پیدا کرده است.
به دیبا بپوشید نوروز رویش
به لولو بشست ابر گرد از عذارش
هوش مصنوعی: در روز عید نوروز، چهرهاش را با پارچهای زیبا میپوشانند و مانند مروارید درخشان میشود که ابرهای تیره و غم، به خاطر زیباییاش از او دور میشوند.
به نیسان همی قرطهٔ سبز پوشد
درختی که آبان برون کرد ازارش
هوش مصنوعی: در فصل بهار، درختی که در پاییز برگهای خود را از دست داده است، دوباره به زندگی برمیگردد و پوشش سبز زیبایی به خود میگیرد.
گهی در بارد گهی عذر خواهد
همان ابر بدخوی کافور بارش
هوش مصنوعی: گاهی باران میبارد و گاهی نیز عذر و بهانهای برای باریدن خواهد داشت؛ این ابر کافوری، با خلق و خوی نامناسبش، همیشه در حال تغییر است.
که کرد این کرامت همان بوستان را
که بهمن همی داشتی زارو خوارش؟
هوش مصنوعی: کیست که بر کرامت این بوستان آگاه شده و آن را به یاد بهمن که آن را بیاعتنا میشمرد، زنده کرده است؟
پر از حلقه شد زلفک مشک بیدش
پر از در شهوار شد گوشوارش
هوش مصنوعی: زلفهای مشکی او پر از حلقه و زیبایی است و گوشوارهاش از جلوههای جذاب و دلربا پر شده است.
به صحرا بگسترد نیسان بساطی
که یاقوت پود است و پیروزه تارش
هوش مصنوعی: در دشت گستردهای، فرش و آرامگاهی پهن شده که تار و پود آن از یاقوت و فیروزه بافته شده است.
گر ارتنگ خواهی به بستان نگه کن
که پر نقش چین شد میان و کنارش
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به خوشی و زیبایی دست یابی، به باغ نگاه کن که وسط و اطراف آن پر از نقش و نگارهای زیبای چینی است.
درم خواهی از گلبانش گذر کن
وشی بایدت مگذر از جویبارش
هوش مصنوعی: اگر به دنبال عشق و محبت هستی، باید از زیباییها و جذابیتهای او عبور کنی و به عمق احساسات و روح او پی ببری.
چرا گر موحد نگشته است گلبن
چنین در بهشت است هال و قرارش
هوش مصنوعی: چرا وقتی که گلستان بهشت اینگونه زیبا و دلنشین است، هنوز کسی به یکتاپرستی نرسیده است؟
وگر آتش است اندر ابر بهاری
چرا آب ناب است بر ما شرارش؟
هوش مصنوعی: اگر در ابرهای بهاری آتش وجود دارد، پس چرا آبی که بر ما میبارد، خالص و ناب است و تاثیری از آن آتش ندارد؟
شکم پر ز لولوی شهوار دارد
مشو غره خیره به روی چو قارش
هوش مصنوعی: بدن پر از لذت و زیباییهای دنیا است، پس فریب ظاهر جذاب و دلفریب او را نخور.
نگه کن بدین کاروان هوائی
که کافور و در است یکرویه بارش
هوش مصنوعی: نگاه کن به این کاروانی که در آن، کافور و در (درخت) بهصورت یکسانی برای بار حمل شدهاند.
سوی بوستانش فرستاده دریا
به دست صبا داده گردون مهارش
هوش مصنوعی: دریا به دست نسیم به سوی باغی رفته و آسمان نیز بر او کنترل دارد.
که دیده است هرگز چنین کاروانی
که جز قطره باری ندارد قطارش؟
هوش مصنوعی: آیا کسی تا به حال کاروانی را دیده که جز یک قطره باران، چیز دیگری در بارش نداشته باشد؟
به سال نو ایدون شد این سال خورده
که برخاست از هر سوی خواستارش
هوش مصنوعی: در سال جدید، وضعیتی به وجود آمد که خواستهها و آرزوها به طور جدی از همهجا نمایان شد.
چو حورا که آراست این پیرزن را؟
همان کس که آراست پیرار و پارش
هوش مصنوعی: کیست که زیبایی این پیرزن را مانند حوریان به تصویر کشیده است؟ همان کسی که زیبایی پیر و جوان را پدید آورد.
کناره کند زو خردمند مردم
نگیرد مگر جاهل اندر کنارش
هوش مصنوعی: افراد خردمند از دیگران فاصله میگیرند و با آنها ارتباط برقرار نمیکنند، مگر اینکه فردی ناآگاه در کنارشان باشد.
دروغ است گفتارهاش، ای برادر
به هرچهت بگوید مدار استوارش
هوش مصنوعی: آنچه که برادر میگوید دروغ است. به هر چه که به تو بگوید، به آن اعتماد نکن.
فریبنده گیتی شکارت نگیرد
جز آنگه که گوئی «گرفتم شکارش»
هوش مصنوعی: دنیا فریبا و فریبنده است و به سادگی کسی را به دام نمیاندازد، مگر اینکه بهطور واضح خود را تسلیم آن کنی و بگویی که به خواستهاش رسیدهای.
به جنگ من آمد زمانه، نبینی
سرو روی پر گردم از کارزارش
هوش مصنوعی: زمانه به مبارزه با من آمده است، نمیبینی که چهرهام پر از گرد و غبار جنگ است.
چو دود است بیهیچ خیر آتش او
چو بید است بیهیچ بر میوه دارش
هوش مصنوعی: مثل دودی است که هیچ فایدهای ندارد و آتش او مثل بیدی است که بدون میوه درختش میباشد.
به خرما بنی ماند از دور لیکن
به نسیه است خرما و نقد است خارش
هوش مصنوعی: خرما به نظر دور میآید، اما برای خرید آن باید قرض بگیریم؛ در حالی که به خاطر نسیه بودنش، برداشت آن آسانتر است.
نخرد به جز غمر خارش به خرما
ازین است با عاقلان خارخارش
هوش مصنوعی: نادان جز مشکلات خود چیزی نمیبیند و با درک عاقلانه، دیگران نیز به عذاب و مشکلات او پی میبرند.
پر از عیب مردم ندارد گرامی
کسی را که دانست عیب و عوارش
هوش مصنوعی: هیچ شخصی را نمیتوان یافت که عاری از نقص باشد، زیرا هر کس که با ویژگیها و عیوب دیگران آشنا شود، به خوبی میداند که هیچکس بینقص نیست.
بسوزد، بدوزد، دل و دست دانا،
به بیخیر خارش، به بینور نارش
هوش مصنوعی: دل و دستان آگاه، چه غمانگیز است که به دلیل بیفایده بودنش بسوزند و خود را در زحمت بینور و آزار قرار دهند.
سوی دهر پر عیب من خوار ازانم
که او سوی من نیز خوار است بارش
هوش مصنوعی: من به دلیل عیبهای زیادم در مقابل دنیا بیارزش به نظر میآیم، اما این را میدانم که دنیا نیز در نظر من کمارزش و بیارزش است.
به دین یافته است این جهان پایداری
اگر دین نباشد برآید دمارش
هوش مصنوعی: این جهان فقط به خاطر دین و اصول اخلاقی پایدار است و اگر دین نباشد، اوضاع به هم میریزد و هیچ چیز سامان نخواهد داشت.
چو من از پس دین دویدم بباید
دویدن پس من به ناچار و چارش
هوش مصنوعی: وقتی که من به دنبال دین و حقیقت رفتم، دیگر جای بازگشتی نداشتم و ناچار باید به این مسیر ادامه دهم.
چو من مرد دینم همی مرد دنیا
نه آید به کارم نه آیم به کارش
هوش مصنوعی: من انسانی هستم که به دین اهمیت میدهم و کسی که فقط به دنیا توجه میکند، به درد من نمیخورد و من نیز به او نیازی ندارم.
نبیند زمن لاجرم جز که خواری
نه دنیا نه فرزند زنهار خوارش
هوش مصنوعی: انسان نباید به چیزهایی که در دنیا دارد، مانند مال و فرزند، دل خوش کند. زیرا اینها تنها زینت دنیاست و در نهایت، انسانی که به این امور وابسته است، در زندگی خود ذلیل و خوار خواهد شد.
کسی را که رود و می انده گسارد
بود شعر من هرگز انده گسارش؟
هوش مصنوعی: کسی که در زندگی خود با مشکلات و غمها مواجه شده و سرانجام در میافتد، آیا شعر من میتواند دلنگرانیهای او را برطرف کند؟
تو،ای بیخرد، گر خود از جهل مستی
چه بایدت پس خمر و رنج خمارش؟
هوش مصنوعی: ای راستی بدون عقل، اگر خود از نادانی intoxicated هستی، پس چه نیازی به شراب و درد به خاطر آن داری؟
نبید است و نادانی اصل بلائی
که مرد مهندس نداند شمارش
هوش مصنوعی: شراب است و نادانی، واقعاً اساس مشکلاتی است که اگر یک مرد مهندس نتواند حساب و شمارش را بلد باشد.
یکی مرکب است، ای پسر، جهل بدخوی
که بر شر یازد همیشه سوارش
هوش مصنوعی: یکی از معانی این جمله این است که جهل و نادانی، مانند یک اسب سرکش، همیشه بر روی افکار و رفتار منفی سوار است. یعنی وقتی انسان گرفتار جهل شود، میتواند به راحتی تحت تأثیر شر و بدی قرار بگیرد.
یکی بدنهال است خمر، ای برادر
که برگش همه ننگ و، عار است بارش
هوش مصنوعی: یکی از درختان زندگی، ای برادر، نماد خمر است که برگهایش مایه ننگ و عیب است.
نیارم که یارم بود جاهل ایرا
کرا جهل یار است یار است مارش
هوش مصنوعی: نمیتوانم کسی را که به جهل مبتلاست، یار خود بنامم. چون اگر جهل رفیق او باشد، هیچ ارزش و دوستی واقعی در میان نخواهد بود.
نگر گرد میخواره هرگز نگردی
که گرد دروغ است یکسر مدارش
هوش مصنوعی: هرگز به دور و بر میخوران نظر نیفکن، چون این دور و بر پر از دروغ و فریب است. خودت را به آن آلوده نکن.
چو دیوانه میخواره هرچهت بگوید
نه بر بد نه بر نیک باور مدارش
هوش مصنوعی: اگر شخصی مست و دیوانه هر چیزی به تو گفت، نه به خوبی آن فکر کن و نه به بدیاش، به حرفهایش اعتماد نکن.
به خواب اندرون است میخواره لیکن
سرانجام آگه کند روزگارش
هوش مصنوعی: میخواره در خواب به سر میبرد، اما در نهایت روزگارش او را بیدار خواهد کرد.
کسی را که فردا بگریند زارش
چگونه کند شادمان لالهزارش؟
هوش مصنوعی: کسی که فردا به خاطر دلتنگیاش گریه خواهد کرد، چگونه میتواند امروز در میان گلهایش شاد و خوشحال باشد؟
جهان دشمنی کینهدار است بر تو
نباید که بفریبدت آشکارش
هوش مصنوعی: دنیا پر از دشمنی و کینهتوزی است، بنابراین نباید فریب ظاهر آن را بخوری.
من آگاه گشته ستم از غدر و غورش
چگونه بوم زین سپس یار غارش
هوش مصنوعی: من از ظلم و خیانت او آگاه شدم، حالا چگونه میتوانم در غار او بمانم و از او حمایت کنم؟
نهام یار دنیا به دین است پشتم
که سخت و بلند است و محکم حصارش
هوش مصنوعی: من به دنیای فانی وابسته نیستم، زیرا پشتوانهام یک دین است که مانند دژی محکم و بلند از من محافظت میکند.
در این حصار از جهان کیست؟ آن کس
که بگداخت کفر از تف ذوالفقارش
هوش مصنوعی: در این دنیا چه کسی وجود دارد؟ کسی که با قدرت شمشیر ذوالفقار، کفر را از بین برد.
هزبری که سرهای شیران جنگی
ببوسند خاک قدم بندهوارش
هوش مصنوعی: کسی که سر شیران جنگی را میبوسد، باید با فروتنی و ادب به خاک پای او احترام بگذارد.
به مردی چو خورشید معروف ازان شد
که صمصام دادش عطا کردگارش
هوش مصنوعی: مردی که مانند خورشید شناخته میشود، به خاطر آن است که خدای او را به شهادت رسانده و به او این نعمت و مقام را عطا کرده است.
به زنهار یزدان درون جای یابی
اگرجای جوئی تو در زینهارش
هوش مصنوعی: نیکوست اگر در دل به خدا پناه ببری، زیرا اگر به دنبال جایی برای سکونت باشی، باید در حفاظت و حمایت او قرار بگیری.
اگر دهر منکر شود فضل او را
شود دشمن دهر دلیل و نهارش
هوش مصنوعی: اگر زمانه نعمت و فضیلت او را انکار کند، دشمن زمانهای است که بر او دلالت و گواهی میدهد.
که دانست بگزاردن فام احمد
مگر تیغ و بازوی خنجر گزارش
هوش مصنوعی: کسی که به خوبی میداند نمیتواند خود را به نام احمد معرفی کند مگر با قدرت و شجاعت در میدان نبرد.
علی آنکه چون مور شد عمرو و عنتر
ز بیم قوی نیزهٔ مار سارش
هوش مصنوعی: علی به قدری قوی و با اراده است که حتی کسانی مانند عمرو و عنتر، که از نظر قدرت و شجاعت شناخته شدهاند، به خاطر هراس از قدرتش همچون موری کوچ میشوند.
خطیبان همه عاجز اندر خطابش
هزبران همه روبه اندر غبارش
هوش مصنوعی: سخنرانان همه در بیان خود ناتوانند و بزرگزبانان نیز در مقابل او به پردهنشینی و خاموشی میرسند.
همه داده گردن به علم و شجاعت
وضیع و شریف و صغارو کبارش
هوش مصنوعی: همه افراد، چه شخصهای معمولی و چه افراد بزرگ و محترم، به علم و دلاوری ارادت و احترام میگذارند.
چه گویم کسی را که ابلیس گمره
کشیدهاست از راه یک سو فسارش؟
هوش مصنوعی: چه بگویم درباره کسی که شیطان او را از راه راست دور کرده و به بیراهه کشانده است؟
بگویم چو گوید «چهارند یاران»
بیاهنجم از مغز تیره بخارش
هوش مصنوعی: بگویید وقتی که او بگوید «چهار نفر دوستان» من از دل تاریک او به یادش میآورم.
چهار است ارکان عالم ولیکن
یکی برتر و بهتر است از چهارش
هوش مصنوعی: عالم چهار رکن دارد، اما یکی از آنها برتر و بهتر از دیگران است.
چهار است فصل جهان نیز ولیکن
بر آن هرسه پیداست فضل بهارش
هوش مصنوعی: فصول جهان چهار تا هستند، اما در میان آنها، بهار به وضوح برتری و نعمتهای خود را نشان میدهد.
دهد راز دل عاقلی جز به مردم
اگر چند نزدیک باشد حمارش؟
هوش مصنوعی: عاقل تنها به کسانی که درک درستی داشته باشند، راز دلش را میگوید و حتی اگر شخصی به او نزدیک باشد، اگر احمق باشد، به او اعتماد نمیکند.
هگرز آشنائی بود همچو خویشی
که پیوسته زو شد نبی را تبارش؟
هوش مصنوعی: اگر دوستی مثل یک خویشاوند باشد، و همیشه از او دور نباشد، آیا نسب او به پیامبر نزدیک است؟
علی بود مردم که او خفت آن شب
به جای نبی بر فراش و دثارش
هوش مصنوعی: علی شب هنگام بر بستر و لباس پیامبر خوابیده بود و مردم او را به جای پیامبر مشاهده کردند.
همه علم امت به تایید ایزد
یکی قطرهٔ خرد بود از بحارش
هوش مصنوعی: تمام دانش و علم این امت، با تأیید خداوند، مانند یک قطره از دریای بیپایان حکمت و خرد اوست.
گر از جور دنیا همی رست خواهی
نیابی مرادت جز اندر جوارش
هوش مصنوعی: اگر بخواهی از ظلم و ستم دنیا رهایی پیدا کنی، به جز در سایه محبت او نمیتوانی به خواستهات برسی.
من آزاد آزاد گردان اویم
که بنده است چون من هزاران هزارش
هوش مصنوعی: من به کسی کمک میکنم که خودش را آزاد میداند، چرا که در حقیقت بندهها بسیارند و من یکی از آنها هستم.
یکی یادگار است ازو بس مبارک
منت ره نمایم سوی یادگارش
هوش مصنوعی: یکی نشانهای از او به یادگار مانده است که بسیار خوشیمن است. من راهی را به سوی آن نشانه در پیش میگیرم.
فلک چاکر مکنت بیکرانش
خرد بندهٔ خاطر هوشیارش
هوش مصنوعی: آسمان برای خدمت به او و قدرت بیپایانش کشیده شده و ذهن هوشیارش، او را به بندگی درآورده است.
درختی است عالی پر از بار حکمت
که به اندیشه بایدت خوردن ثمارش
هوش مصنوعی: درختی شگفتانگیز وجود دارد که پر از میوههای دانش و حکمت است و برای بهرهبردن از آن باید به تفکر و اندیشه بپردازیم.
اگر پند حجت شنودی بدو شو
بخور نوش خور میوهٔ خوش گوارش
هوش مصنوعی: اگر نصیحت و سخن قانعکنندهای را شنیدی، به آن عمل کن و از زندگی لذت ببر و از خوشیهای زندگی بهرهمند شو.
مترس از محالات و دشنام دشمن
که پر ژاژ باشد همیشه تغارش
هوش مصنوعی: نگران چیزهای غیرممکن و حرفهای تند و زنندهی دشمن نباش، چون این حرفها همیشه بیاساس و گفتار بیفایدهای هستند.