شمارهٔ ۲
دوش مرغان چمن نعرهٔ مستانه زدند
آتشی در دل شوریدهٔ دیوانه زدند
زاهدان خیمهٔ عشرت سوی میخانه زدند
خیز کز باد صبا زلف سمن شانه زدند
وز رخ شاهد گل پرده برانداختهاند
ساقیان جام جم از بادهٔ حمرا کردند
شاهدان باده به روی گل و ریحان خوردند
میفروشان می گلرنگ به خون پروردند
وز گل و سبزه بساطی به چمن گستردند
تا در او مجلسیان بزم طرب ساختهاند
نوبهار آمد و گلهای چمن بشکفتند
بلبلان راز دل خویش ز کس ننهفتند
غنچه را دوش چو یاقوت دهن میسفتند
عندلیبان سحرخیز به گل میگفتند
که نسیم سحر از غالیه نشناختهاند
ساقیا رطل گران ده که ز خلوت رستیم
سخن توبه مگو بیش که ما بشکستیم
بنشین کز می نوشین لبت سرمستیم
با گل و لاله چو امروز به می بنشستیم
قامت سرو سهی از چه برافراختهاند؟
باده نوشان که چو من معتکف خمارند
وقت آن است که خاطر به چمن بسپارند
ابر میگرید و مرغان چمن میزارند
هوس سرو و گل، آنها که چو ناصر دارند
رخت سودا همه از سینه بپرداختهاند
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: مسمط
منبع اولیه: الف. رسته
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دوش مرغان چمن نعرهٔ مستانه زدند
آتشی در دل شوریدهٔ دیوانه زدند
هوش مصنوعی: شب گذشته، پرندگان چمن با صدای شاد خود نعرهزنان آواز سر دادند و آتش عشقی در دل دیوانهی شیدا برپا کردند.
زاهدان خیمهٔ عشرت سوی میخانه زدند
خیز کز باد صبا زلف سمن شانه زدند
هوش مصنوعی: عابدان و زاهدان به سوی محل خوشگذرانی و خوشی رفتند. برخیزید، چون نسیم صبح، موهای گلی را شانه زده و آراسته کرده است.
وز رخ شاهد گل پرده برانداختهاند
هوش مصنوعی: از روی گل، پرده را کنار زدهاند.
ساقیان جام جم از بادهٔ حمرا کردند
شاهدان باده به روی گل و ریحان خوردند
هوش مصنوعی: ساقیان، با شراب قرمز، شاهدان را به نوشیدن دعوت کردند و آنها نیز از باده لذت بردند و بر روی گل و گیاه نشستهاند.
میفروشان می گلرنگ به خون پروردند
وز گل و سبزه بساطی به چمن گستردند
هوش مصنوعی: فروشندگان شراب، با رنگ گل، به خون زندگی دادند و در کنار گل و سبزه، سفرهای در باغ پهن کردند.
تا در او مجلسیان بزم طرب ساختهاند
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که در جایی، عدهای گرد هم آمدهاند و جشنی شاداب و خوشایند برپا کردهاند.
نوبهار آمد و گلهای چمن بشکفتند
بلبلان راز دل خویش ز کس ننهفتند
هوش مصنوعی: بهار فرارسیده و گلهای چمن شکوفه زدهاند. بلبلها از عشق و احساسات خود هیچ رازی را پنهان نکرده و با شوق و عشق درباره آن سخن میگویند.
غنچه را دوش چو یاقوت دهن میسفتند
عندلیبان سحرخیز به گل میگفتند
هوش مصنوعی: دوش دم صبح، هنگامی که پرندگان به پرواز درآمدند، غنچه را به زیبایی چون یاقوت میفشردند و در عین حال به گلها بهطور ملایم و عاشقانه سخن میگفتند.
که نسیم سحر از غالیه نشناختهاند
هوش مصنوعی: نسیم صبح به عطر خوشبوی گلها آشنا نیست.
ساقیا رطل گران ده که ز خلوت رستیم
سخن توبه مگو بیش که ما بشکستیم
هوش مصنوعی: ای ساقی، مقدار زیادی شراب بده تا از تنهایی و گوشهنشینی خارج شویم. دیگر از توبه و بازگشت سخن نگو زیرا ما به طور کامل از آن عبور کردهایم.
بنشین کز می نوشین لبت سرمستیم
با گل و لاله چو امروز به می بنشستیم
هوش مصنوعی: بنشین و از شراب نوشیدن لبت لذت ببر که ما امروز با گل و لاله در کنار هم خوشحال و شاداب هستیم.
قامت سرو سهی از چه برافراختهاند؟
هوش مصنوعی: چرا قامت زیبا و راست سرو را اینگونه بلند کردهاند؟
باده نوشان که چو من معتکف خمارند
وقت آن است که خاطر به چمن بسپارند
هوش مصنوعی: شرابنوشانی که مانند من دلی در آتش نیاز دارند، اکنون زمان آن است که خیال خود را به باغ و طبیعت بسپارند.
ابر میگرید و مرغان چمن میزارند
هوس سرو و گل، آنها که چو ناصر دارند
هوش مصنوعی: ابر در حال باریدن است و پرندگان در دل چمن به یاد سرو و گل آرزو میکنند، آنها که مانند ناصر عشق و شوق در دل دارند.
رخت سودا همه از سینه بپرداختهاند
هوش مصنوعی: همه نشانههای عشق و دلبستگی از دل من رفته و پاک شدهاند.