گنجور

۳- المقاله

منم ننگ هستی و از نیست کم
به فخر دو عالم کشیده رقم
اگر برهمن می‌نشیند به لات
ز من می‌زند لاف در سومنات
ز من ننگ بگریزد و نام هم
که از کفر دورم،‌ ز اسلام هم
اگر تحفهٔ اهرمن می‌برند
کدورت ز احوال من می‌برند
همیشه در دیر جای من است
مغان را قسم خاک پای من است
نیارم در مسجدی کرد باز
که از من مصلی شود بی نماز
ندادند در میکده جای من
که آتش زند در بنان رأی من
کجا سجدهٔ من پذیرد غفور
کزین سر بتان را بود صد نفور
اگر صحبت من به سگ اوفتد
سگ از سیرت من به شک اوفتد
که گر او هم از ماست در پوست کیست
وگر آدمی‌زاده در پوست چیست
وگر رخت خود را به دوزخ کشم
بسوزند از ننگ در آتشم
شبی در خرابات بارم نبود
وطن بر سر کوی یارم نبود
سحرگه به من گفت رندی به سوز
که در می برآورده شب را به روز
ندارم به میخانه آبی دریغ
وگر نه نبودی شرابی دریغ
خدایا ز رندی تو خود کم نه‌ای
گر او بود بی آب تو هم نه‌ای
ز ساقی لطفت شرابی رسان
به خاک من تشنه آبی رسان

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

منم ننگ هستی و از نیست کم
به فخر دو عالم کشیده رقم
هوش مصنوعی: من به خودم افتخار می‌کنم که حتی از نبودن هم کمتر هستم و این موضوع را به عنوان نشانه‌ای از تمایز خود در دو جهان معرفی می‌کنم.
اگر برهمن می‌نشیند به لات
ز من می‌زند لاف در سومنات
هوش مصنوعی: اگر برهمن به مقام و جایگاه خود افتخار کند، من هم در مقام خودم به او پاسخ می‌دهم و از قدرت و عظمت خود سخن می‌گویم.
ز من ننگ بگریزد و نام هم
که از کفر دورم،‌ ز اسلام هم
هوش مصنوعی: من از شرم و ننگ دور می‌شوم و از کفر که دورم، حتی از اسلام هم فاصله می‌گیرم.
اگر تحفهٔ اهرمن می‌برند
کدورت ز احوال من می‌برند
هوش مصنوعی: اگر کسی چیزی از شیطان به من بدهد، یعنی در واقع از مشکلات و ناراحتی‌های من می‌کاهد.
همیشه در دیر جای من است
مغان را قسم خاک پای من است
هوش مصنوعی: همیشه در جایی که عبادت می‌شود، جایگاه من برابر با مغان و دانشمندان است، چون در نظر من، خاک پای من از ارزش و مقام آن‌ها بیشتر است.
نیارم در مسجدی کرد باز
که از من مصلی شود بی نماز
هوش مصنوعی: من نمی‌توانم به دور از خداوند در جایی باشم که فقط ظاهر را حفظ کند و در آنجا عبادت بی‌روح انجام دهم.
ندادند در میکده جای من
که آتش زند در بنان رأی من
هوش مصنوعی: در میکده جایی برای من پیدا نشد که بتوانم نظر و افکارم را آشکار کنم و تاثیرگذار باشم.
کجا سجدهٔ من پذیرد غفور
کزین سر بتان را بود صد نفور
هوش مصنوعی: سجده و عبادت من کجا مورد قبول خدا قرار می‌گیرد، در حالی که از این سر به بت‌ها، نفرت و کینه بسیاری وجود دارد؟
اگر صحبت من به سگ اوفتد
سگ از سیرت من به شک اوفتد
هوش مصنوعی: اگر صحبت من به سگ بیفتد، سگ به خاطر ویژگی‌های من دچار تردید و شک می‌شود.
که گر او هم از ماست در پوست کیست
وگر آدمی‌زاده در پوست چیست
هوش مصنوعی: اگر او هم متعلق به ما باشد، پس در حقیقت چه چیزی وجود دارد و اگر او انسان است، پس واقعیت چیست؟
وگر رخت خود را به دوزخ کشم
بسوزند از ننگ در آتشم
هوش مصنوعی: اگر من لباس خود را به آتش جهنم بیفکنم، از شرم و ننگی که دارم، در آتش می‌سوزم.
شبی در خرابات بارم نبود
وطن بر سر کوی یارم نبود
هوش مصنوعی: یک شب در میخانه، هیچ چیز نداشتم، نه سرپناهی برایم بود و نه در خیابان یارم خبری از من بود.
سحرگه به من گفت رندی به سوز
که در می برآورده شب را به روز
هوش مصنوعی: در صبح زود، رندی به من گفت که با شعف و شوق، شب را به نور روز تبدیل کن و از دل شب، شادی و زندگی را بیرون بیاور.
ندارم به میخانه آبی دریغ
وگر نه نبودی شرابی دریغ
هوش مصنوعی: من از میخانه و شراب چیزی ندارم که احساس حسرت کنم، وگرنه اگر شرابی بود، از آن دریغ نمی‌کردم.
خدایا ز رندی تو خود کم نه‌ای
گر او بود بی آب تو هم نه‌ای
هوش مصنوعی: خدایا، تو از دانایی و زیرکی خود کم نمی‌کنی، حتی اگر آن شخص بی‌اعتنا باشد، تو هم بی‌نقش نخواهی بود.
ز ساقی لطفت شرابی رسان
به خاک من تشنه آبی رسان
هوش مصنوعی: از ساقی مهربان خواهش دارم که شرابی به من بدهد و همچنین آبی برای زمین تشنه‌ام بیاورد.