گنجور

۲- در مناجات

خدایا جنایت ز حد برده‌ایم
به بی‌شرمی آب خرد برده‌ایم
نه ما را ز اخلاص بوئی خبر
نه ما را ز تحقیق بوئی اثر
اگر بر جناب تو سر می‌نهیم
جناب تو را دردسر می‌دهیم
ز من نفس بد گر بیابد مراد
فرشته غمی گردد و دیو شاد
مرا نفس من غول رهزن شده‌ست
ره راست پوشیده بر من شده‌ست
اگر ره به کعبه نیابم رواست
که این ره که من می‌روم بر خطاست
به مقصود ما بی‌خبر می‌رویم
از و هر نفس دورتر می‌رویم
فغان من از نفس و تلقین او
کزو بازی آموخت ابلیس او
به وقتی که او مایل طاعت است
به تحقیق مشرک‌تر آن ساعت است
نه هر طاعتی خاص رحمانی است
که بسیار وسواس شیطانی است
ز پرهیز بی صدق تابد فلاح
که معنی فساد است، صورت صلاح
نه در علم اهلیم و نه در عمل
ز ما شد به بنیاد دین صد خلل
اگر باز پرسی ز تقصیر ما
سؤال تو باشد گلوگیر ما
همان به که گیریم پیشت گلو
به درخواست بنهیم پیش تو رو
بیاریم از دیده اشک نیاز
به زاری بگوئیم کای کارساز
همه لطف در کار ما کرده‌ای
همه حاچت ما روا کرده‌ای
اگر چه شب و روز بد می‌کنیم
نه با تو که با جان خود می‌کنیم
تو داناتری حال ما را ز ما
چنان کن که از ما نیاید خطا
تو تدبیر ما کن که ما بیخودیم
همین بیخودی بس که ما با خودیم
به تو می‌گریزم، به تو ای صمد
ز تو داد می‌خواهم از دست خود
مرا از جفای من آزاد کن
دلم را به الطاف خود شاد کن
اگر من نی‌ام مستحق کرم
تو گسترده‌ای عام خوان کرم
نه با خار آن را بها می‌کند
کرم همچنین اقتضا می‌کند
اگر هست ناصر فروتر ز خار
تو در فیض بالاتری از بهار

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خدایا جنایت ز حد برده‌ایم
به بی‌شرمی آب خرد برده‌ایم
هوش مصنوعی: خدایا، ما به حدی از ظلم و جنایت پیش رفته‌ایم که حتی شرم و حیا را هم از دست داده‌ایم و دیگر عقل و دانش‌مان را نادیده گرفته‌ایم.
نه ما را ز اخلاص بوئی خبر
نه ما را ز تحقیق بوئی اثر
هوش مصنوعی: ما نه از صداقت و خلوص بویی برده‌ایم، و نه نشانه‌ای از تحقیق و حقیقت را در خود می‌بینیم.
اگر بر جناب تو سر می‌نهیم
جناب تو را دردسر می‌دهیم
هوش مصنوعی: اگر به شما احترام می‌گذاریم، ممکن است برایتان مشکلاتی به وجود بیاوریم.
ز من نفس بد گر بیابد مراد
فرشته غمی گردد و دیو شاد
هوش مصنوعی: اگر نفس بد من به هدف خود برسد، فرشته غمگین و دیو شاد خواهد شد.
مرا نفس من غول رهزن شده‌ست
ره راست پوشیده بر من شده‌ست
هوش مصنوعی: نفس من مانند یک غول خطرناک شده که راه درست را از من پنهان کرده است.
اگر ره به کعبه نیابم رواست
که این ره که من می‌روم بر خطاست
هوش مصنوعی: اگر نتوانم به کعبه برسم، اشکالی ندارد؛ زیرا این مسیری که من می‌روم، اشتباه است.
به مقصود ما بی‌خبر می‌رویم
از و هر نفس دورتر می‌رویم
هوش مصنوعی: ما بدون اینکه خبر داشته باشیم به سوی هدفمان در حرکتیم و هر لحظه از آن دورتر می‌شویم.
فغان من از نفس و تلقین او
کزو بازی آموخت ابلیس او
هوش مصنوعی: ناله من از نفس و یادآوری اوست که ابلیس را از او بازیگوشی آموخت.
به وقتی که او مایل طاعت است
به تحقیق مشرک‌تر آن ساعت است
هوش مصنوعی: زمانی که او آماده است تا از دستورات پیروی کند، در واقع در آن لحظه بیشتر از هر وقت دیگری به شرک نزدیک است.
نه هر طاعتی خاص رحمانی است
که بسیار وسواس شیطانی است
هوش مصنوعی: هر عملی که انجام می‌دهیم، لزوماً مورد پسند خدا نیست و برخی از کارها ممکن است به ظاهر خوب به نظر برسند، اما در حقیقت نشان‌دهنده وسواس و کج‌روی شیطانی هستند.
ز پرهیز بی صدق تابد فلاح
که معنی فساد است، صورت صلاح
هوش مصنوعی: از پرهیز کردن همراه با صداقت، موفقیت به وجود می‌آید، زیرا فساد در واقع نشان‌دهنده‌ی نقص و عدم درستی است، در حالی که ظاهر خود را به شکل درستی و صلاح نشان می‌دهد.
نه در علم اهلیم و نه در عمل
ز ما شد به بنیاد دین صد خلل
هوش مصنوعی: نه در دانش اهل علم و نه در عمل ما، بنیاد دین با اشکالات زیادی روبرو شده است.
اگر باز پرسی ز تقصیر ما
سؤال تو باشد گلوگیر ما
هوش مصنوعی: اگر از ما درباره اشتباهات‌مان بپرسی، سوال تو برای ما بسیار دشوار و ناراحت‌کننده خواهد بود.
همان به که گیریم پیشت گلو
به درخواست بنهیم پیش تو رو
هوش مصنوعی: بهتر است که قبل از تو با احترام تمام کلامی را آغاز کنیم و خواسته‌امان را به تو بنمایانیم.
بیاریم از دیده اشک نیاز
به زاری بگوئیم کای کارساز
هوش مصنوعی: بیایید از چشمان‌مان اشک درخواست بریزیم و با زاری بگوییم: ای کسی که مشکلات را حل می‌کنی.
همه لطف در کار ما کرده‌ای
همه حاچت ما روا کرده‌ای
هوش مصنوعی: تو تمام محبت و مهربانی‌ات را در کار ما انجام داده‌ای و همه خواسته‌هایمان را برآورده کرده‌ای.
اگر چه شب و روز بد می‌کنیم
نه با تو که با جان خود می‌کنیم
هوش مصنوعی: ما هرچند که در شب و روز کارهای نادرستی انجام می‌دهیم، اما این کارها تنها به تو مربوط نیست، بلکه در حقیقت به خودمان آسیب می‌زنیم.
تو داناتری حال ما را ز ما
چنان کن که از ما نیاید خطا
هوش مصنوعی: تو از ما به حال و روز ما آگاه‌تری، پس چنان کن که از ما اشتباهی سر نزند.
تو تدبیر ما کن که ما بیخودیم
همین بیخودی بس که ما با خودیم
هوش مصنوعی: از تو می‌خواهیم که برای ما برنامه‌ریزی کنی، چون ما خودمان در کارهایمان بی‌فکر و نادان هستیم. این حالت نادانی کافی است، زیرا ما با خودمان درگیر هستیم.
به تو می‌گریزم، به تو ای صمد
ز تو داد می‌خواهم از دست خود
هوش مصنوعی: از تو فرار می‌کنم، ای بی‌نظیر، زیرا از خودم درخواست کمک دارم.
مرا از جفای من آزاد کن
دلم را به الطاف خود شاد کن
هوش مصنوعی: مرا از ظلم و ستمی که به خودم می‌کنم آزاد کن و دل مرا با مهربانی‌هایت شاد کن.
اگر من نی‌ام مستحق کرم
تو گسترده‌ای عام خوان کرم
هوش مصنوعی: اگر من لایق رحمت و بخشش تو نیستم، چرا تو سفره‌ی کرمت را به روی همه گشوده‌ای؟
نه با خار آن را بها می‌کند
کرم همچنین اقتضا می‌کند
هوش مصنوعی: خرگوش برای گل با خارهایش کار نمی‌کند، چرا که این هم به طبیعی بودن آن بستگی دارد.
اگر هست ناصر فروتر ز خار
تو در فیض بالاتری از بهار
هوش مصنوعی: اگر ناصر به اندازه‌ای پایین‌تر و ناچیزتر از خار باشد، اما در ثواب و پاداش، از بهار بالاتر است.