۱۹- حکایت
یکی روز محمود گردن فراز
نهان رفت در خانهای با ایاز
منور بساطی بینداختند
شه و ینده شطرنج میباختند
به هر وقت کان بنده شه خواستی
شهنشاه از جای برخاستی
بر آمد به تعجیل از در حسن
بگفتا که با شاه دارم سخن
نظر کن که محمود عاشق چه گفت
ببین درّ معنی چه پاکیزه سفت
که ای مرد دانای روشن ضمیر
یکی عذر گویم ز من درپذیر
چنان در سر از عشق دارم نشاط
که خود را ندانم ز شاه بساط
کسی رأی با عاشقان میزند
که بر گوش گردون سنان میزند
مگر نیستی عاشق ای هوشمند
که چون عاقلان گوش داری به پند
ره عاشقان وادی پر بلاست
در او از ملامت یکی اژدهاست
زند زخم هر لحظه بر جان ما
شب و روز میآید اندر قضا
مرا ای برادر ملامت مکن
دل مرده داری قیامت مکن
تو افسردهای در تو این سوز نیست
که بر باز شه صعوه پیروز نیست
مکن عیب چیزی که نشنیدهای
مگر این حکایت تو نشنیدهای
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: الف. رسته
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یکی روز محمود گردن فراز
نهان رفت در خانهای با ایاز
هوش مصنوعی: روزی محمود، که فردی باقدرت و بلندمرتبه بود، به طور پنهانی وارد خانهای شد که ایاز نیز در آنجا بود.
منور بساطی بینداختند
شه و ینده شطرنج میباختند
هوش مصنوعی: میدان بازی را روشن کردند و شاه، در بازی شطرنج، رو به باخت حرکت کرد.
به هر وقت کان بنده شه خواستی
شهنشاه از جای برخاستی
هوش مصنوعی: هر زمان که آن بندهی خاص مورد توجه و خواست شاه باشد، او از جای خود بلند میشود.
بر آمد به تعجیل از در حسن
بگفتا که با شاه دارم سخن
هوش مصنوعی: با عجله از در زیبایی خارج شد و گفت که با پادشاه در حال گفتگو هستم.
نظر کن که محمود عاشق چه گفت
ببین درّ معنی چه پاکیزه سفت
هوش مصنوعی: به دقت توجه کن که محمود عاشق چه چیزی بیان کرده و ببین که چهاندازه معنایش خالص و زیباست.
که ای مرد دانای روشن ضمیر
یکی عذر گویم ز من درپذیر
هوش مصنوعی: ای مرد دانشمند و با بصیرت، از تو خواهش میکنم که یک عذر از من بپذیری.
چنان در سر از عشق دارم نشاط
که خود را ندانم ز شاه بساط
هوش مصنوعی: من از عشق چنان سرمست و شاداب هستم که اصلاً نمیدانم در چه موقعیتی قرار دارم یا چه کسی هستم.
کسی رأی با عاشقان میزند
که بر گوش گردون سنان میزند
هوش مصنوعی: کسی که در دل با عاشقان همنوا و همفکر است، میتواند بر آسمان و سرنوشت تأثیر بگذارد مانند کسی که بر آن تیر میزند.
مگر نیستی عاشق ای هوشمند
که چون عاقلان گوش داری به پند
هوش مصنوعی: آیا تو عاشق نیستی ای فرزانه که همچون خردمندان به نصیحت گوش میدہی؟
ره عاشقان وادی پر بلاست
در او از ملامت یکی اژدهاست
هوش مصنوعی: راه عاشقان پر از درد و رنج است و در این مسیر، ملامت و سرزنش همچون اژدهایی خطرناک وجود دارد.
زند زخم هر لحظه بر جان ما
شب و روز میآید اندر قضا
هوش مصنوعی: هر لحظه زخمهای جدیدی بر جان ما میزند و این موضوع بهطور مداوم در زندگیمان اتفاق میافتد.
مرا ای برادر ملامت مکن
دل مرده داری قیامت مکن
هوش مصنوعی: برادر عزیز، مرا نکوهش نکن؛ چرا که دل من نابود شده است و این کارت مانند برپایی قیامت است.
تو افسردهای در تو این سوز نیست
که بر باز شه صعوه پیروز نیست
هوش مصنوعی: تو غمگینی و در درونت شوری برای پیروزی بر مشکل وجود ندارد.
مکن عیب چیزی که نشنیدهای
مگر این حکایت تو نشنیدهای
هوش مصنوعی: قبل از اینکه به قضاوت یا ایراد گرفتن از چیزی بپردازی، باید مطمئن شوی که خودت از آن موضوع اطلاعات کافی داری و داستان یا حقیقت آن ماجرا را شنیدهای.