۱۴- حکایت
سکندر که قفل ممالک گشاد
شنیدم که بنیاد شهری نهاد
چو بر ساحل افتاد اقصای شهر
لب بحر زد بوسه بر پای شهر
چو مردم شدندی بر اطراف بام
همه آب دریا نمودی تمام
ارسطو که علمش در آموختی
به انوار عقلش بر افروختی
ز شه خواست یک روز گنجینهای
بگفتا که میسازم آئینهای
طلسمی چنان بندم این جایگاه
که خورشید روشن نماید چو ماه
پس از ما کسانی که پیدا شوند
ز آثار ما این ندا بشنوند
که با علم و حکمت چو ما سروران
جهان را گرفتند و رفت از جهان
کسی را ثباتی در ایام نیست
و ز او بهرهٔ ما به جز نام نیست
شهنشه بفرمود دینار و گنج
حکیم اندر آن برد بسیار رنج
یکی آینه ساخت چون آفتاب
تو گفتی بجوشید از چشمه آب
چنانش نهادند بر منظری
که بر تارک آسمان اختری
سیاهی که بهر درُشتی رود
شنیدم که آنجا به کشتی رود
یکی دیدهبان پیش آئینه بود
چو دیدی کشتی دشمن نمود
دویدی و آئینه برداشتی
سوی دشمن کینهور داشتی
بدین قاعده سالهای دراز
نبودی در آن ناحیت ترکتاز
ترا نیز اگر چشم دل روشن است
خرد آینه، شهر تو این تن است
همه خصم تو آرزوهای تست
که نفس بدت کارفرمای تست
به تیر یقین دیدهٔ نفس دوز
به نور خرد آرزوها بسوز
اگر قول ناصر پسند آیدت
کجا آرزو پای بند آیدت
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: الف. رسته
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سکندر که قفل ممالک گشاد
شنیدم که بنیاد شهری نهاد
هوش مصنوعی: سکندر، زمانی که به قدرت رسید و دروازههای کشورهای مختلف را فتح کرد، شنیدم که شهری را تأسیس کرده است.
چو بر ساحل افتاد اقصای شهر
لب بحر زد بوسه بر پای شهر
هوش مصنوعی: زمانی که به نزدیکی شهر رسید، در کنار دریا بوسهای بر پای آن شهر زد.
چو مردم شدندی بر اطراف بام
همه آب دریا نمودی تمام
هوش مصنوعی: وقتی که مردم بر لبه بام قرار گرفتند، همه دریا به نظرشان به صورت کامل و تمام نمایان شد.
ارسطو که علمش در آموختی
به انوار عقلش بر افروختی
هوش مصنوعی: ارسطو که دانشی بزرگ داشت، با استفاده از روشنایی عقل خود، نور دانش و آگاهی را در جهان پخش کرد.
ز شه خواست یک روز گنجینهای
بگفتا که میسازم آئینهای
هوش مصنوعی: یک روز، شخصی از پادشاه خواست که گنجینهای برایش فراهم کند. پادشاه پاسخ داد که من در حال ساختن یک آئینه هستم.
طلسمی چنان بندم این جایگاه
که خورشید روشن نماید چو ماه
هوش مصنوعی: اینجا به گونهای ارتباط برقرار میکنم که نور و روشنی مانند نور خورشید در دل شب نمایان شود، حتی در تاریکیها.
پس از ما کسانی که پیدا شوند
ز آثار ما این ندا بشنوند
هوش مصنوعی: پس از ما افرادی خواهند آمد که از نشانههای ما، این ندا را خواهند شنید.
که با علم و حکمت چو ما سروران
جهان را گرفتند و رفت از جهان
هوش مصنوعی: افرادی که با دانش و آگاهی خود، رهبری زمانه را به دست گرفتند و از این دنیا رفتند، همچنان در ذهنها باقی ماندهاند.
کسی را ثباتی در ایام نیست
و ز او بهرهٔ ما به جز نام نیست
هوش مصنوعی: هیچکس در زندگیاش ثابت و پایدار نیست و آنچه از او نصیب ما میشود تنها اسم و یادش است.
شهنشه بفرمود دینار و گنج
حکیم اندر آن برد بسیار رنج
هوش مصنوعی: پادشاه دستور داد که یک دینار و گنجی از حکمت را در آن قرار دهند و برای این کار تلاش زیادی صورت گرفت.
یکی آینه ساخت چون آفتاب
تو گفتی بجوشید از چشمه آب
هوش مصنوعی: یک نفر آینهای را خلق کرد که مانند نور خورشید میدرخشد، تو گفتی که این آینه از چشمه آب زنده و زرخیز بوجود آمده است.
چنانش نهادند بر منظری
که بر تارک آسمان اختری
هوش مصنوعی: او را در جایگاهی قرار دادند که در نهایت آسمان مانند ستارهای درخشان است.
سیاهی که بهر درُشتی رود
شنیدم که آنجا به کشتی رود
هوش مصنوعی: وقتی سیاهی به خاطر زشتی به دریا میرود، شنیدهام که آنجا به آرامش میرسد.
یکی دیدهبان پیش آئینه بود
چو دیدی کشتی دشمن نمود
هوش مصنوعی: یک نگهبان در برابر آینه ایستاده بود و وقتی که کشتی دشمن را دید، متوجه شد.
دویدی و آئینه برداشتی
سوی دشمن کینهور داشتی
هوش مصنوعی: تو با شتاب به سوی دشمن رفتی و آینهای را برداشتید، در حالی که در دل خود نسبت به او کینهای احساس میکردی.
بدین قاعده سالهای دراز
نبودی در آن ناحیت ترکتاز
هوش مصنوعی: به این ترتیب، سالهای طولانی در آن منطقه کسی نبود که به صورت بیپروا قدم بردارد یا به حریم دیگران تجاوز کند.
ترا نیز اگر چشم دل روشن است
خرد آینه، شهر تو این تن است
هوش مصنوعی: اگر چشمان دلت روشن باشد، متوجه خواهی شد که این بدن تو همچون آینهای است که شهر وجود تو را نمایش میدهد.
همه خصم تو آرزوهای تست
که نفس بدت کارفرمای تست
هوش مصنوعی: تمام دشمنیهای تو ناشی از آرزوهایت است و نفس امارهات تو را به سمت بدیها هدایت میکند.
به تیر یقین دیدهٔ نفس دوز
به نور خرد آرزوها بسوز
هوش مصنوعی: با یقین و آگاهی، حساسیتهای نفس را هدف قرار بده و با روشنفکری، آرزوهایت را به آتش بکش.
اگر قول ناصر پسند آیدت
کجا آرزو پای بند آیدت
هوش مصنوعی: اگر سخن ناصر برایت خوشایند باشد، دیگر چگونه میتوانی آرزوهای خود را محدود کنی؟