گنجور

شمارهٔ ۶

شد دشمن جوانی موی سپید بر سر
آن به که جای دشمن بالای سر نباشد
سر همچو صبح کاذب بی‌وقت شد سپیدم
شامی ز صبح پیری تاریک‌تر نباشد
یارب سفید شد موی سیه چو هرگز
بالاتر از سیاهی رنگ دگر نباشد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شد دشمن جوانی موی سپید بر سر
آن به که جای دشمن بالای سر نباشد
هوش مصنوعی: پیری و کهنسالی به مانند دشمنی است که بر سر جوانی سایه می‌افکند. بهتر است که میان جوانی و دشمنی جایی برای نفوذ دشمن وجود نداشته باشد.
سر همچو صبح کاذب بی‌وقت شد سپیدم
شامی ز صبح پیری تاریک‌تر نباشد
هوش مصنوعی: سر من مانند صبح زود است که بی‌وقت روشن شده، همچنین شب من که در سن پیری فرارسیده، تاریک‌تر از صبح نیست.
یارب سفید شد موی سیه چو هرگز
بالاتر از سیاهی رنگ دگر نباشد
هوش مصنوعی: ای خدای بزرگ، موی سیاه یارم به سفیدی گراییده است، زیرا هیچ رنگی نمی‌تواند از سیاهی بالاتر باشد.