شمارهٔ ۵
نگارا، دلبرا، چابک سوارا
بتا، کافردلا، بی رحم یارا
مکن دوری، مجوی از ما جدائی
که هجرانت پریشان کرد ما را
فراق دوستان ناخوش بلائیست
خدایا کس مبیناد این بلا را
نه وصلت میدهد یک روز تشریف
نه هجرت میکند یکدم مدارا
نیائی و نیاید یادت از ما
فرامُش کردهای گوئی وفا را
اگر باد صبا گردد به کویت
ز غیرت پی کنم باد صبا را
قضا گر داد من نستاند از تو
به درد دل بسوزانم قضا را
به جان تو که بی تو خوار و زارم
بکن رحمی، مکن دوری خدا را
چو ناصر عاشقی باید مُصفّا
که داند قیمت حُسن و صفا را
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نگارا، دلبرا، چابک سوارا
بتا، کافردلا، بی رحم یارا
هوش مصنوعی: ای محبوب زیبا، دلربا و چابک سوار، تو که بیرحمی و کافرپنداری، راستی که قلب مرا به درد میآوری.
مکن دوری، مجوی از ما جدائی
که هجرانت پریشان کرد ما را
هوش مصنوعی: دوری نکن و از ما جدا نشو، چون جداییات باعث پریشانی ما شده است.
فراق دوستان ناخوش بلائیست
خدایا کس مبیناد این بلا را
هوش مصنوعی: فراق و جدایی از دوستان درد و رنجی است که هیچکس تحملش را ندارد. خدایا، کسی نباید این درد را تجربه کند.
نه وصلت میدهد یک روز تشریف
نه هجرت میکند یکدم مدارا
هوش مصنوعی: نه روزی به هم میرسیم و نه تقاضای جدایی داریم، فقط باید تحمل کنیم.
نیائی و نیاید یادت از ما
فرامُش کردهای گوئی وفا را
هوش مصنوعی: تو هرگز به یاد ما نمیرسی و به نظر میرسد که فراموش کردهای به چه چیزی وفادار باشی.
اگر باد صبا گردد به کویت
ز غیرت پی کنم باد صبا را
هوش مصنوعی: اگر باد ملایم به کوی تو بیفتد، به خاطر غیرتم، دنبال باد صبا میروم.
قضا گر داد من نستاند از تو
به درد دل بسوزانم قضا را
هوش مصنوعی: اگر سرنوشت چیزی را به من بدهد، آن را از تو نمیگیرم. پس با درد دل، برای سرنوشت خودم حرص میزنم و به آن میسوزم.
به جان تو که بی تو خوار و زارم
بکن رحمی، مکن دوری خدا را
هوش مصنوعی: به جان خودت، که بی تو حال خوبی ندارم، کمی به من رحم کن و مرا از خدا دور نکن.
چو ناصر عاشقی باید مُصفّا
که داند قیمت حُسن و صفا را
هوش مصنوعی: کسی که عاشق واقعی است باید دلش پاک و خالص باشد تا بتواند ارزش زیبایی و صفای قلب را درک کند.