گنجور

شمارهٔ ۳۴۳

غرهٔ ماه تو غرّا می‌شود
عاشق دیوانه شیدا می‌شود
سرو تا دارد هوای قامتت
کار او هر لحظه بالا می‌شود
لشکر خطت سیاهی می‌کند
در سواد روم یغما می‌شود
می‌کشد رویت سپاه از نیمروز
در میان شام غوغا می‌شود
پردهٔ گل می‌دراند باد صبح
راز پنهان آشکارا می‌شود
بسکه می‌نالند مرغان سحر
آسمان را مهر پیدا می‌شود
تا ز مهرت یافت ناصر ذره‌ای
هر زمان چون صبح رسوا می‌شود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

غرهٔ ماه تو غرّا می‌شود
عاشق دیوانه شیدا می‌شود
هوش مصنوعی: ماه چهره‌ی تو باعث می‌شود که عاشق‌ها دیوانه و بی‌تاب شوند.
سرو تا دارد هوای قامتت
کار او هر لحظه بالا می‌شود
هوش مصنوعی: هر زمان که تو در نظر هستی، زیبایی و قامت تو باعث جلب توجه و تحسین می‌شود.
لشکر خطت سیاهی می‌کند
در سواد روم یغما می‌شود
هوش مصنوعی: لشکری از خط سیاه، در قلمرو روم فساد و غارت می‌کند.
می‌کشد رویت سپاه از نیمروز
در میان شام غوغا می‌شود
هوش مصنوعی: چهره‌ی زیبای تو مانند سپاهی است که از نیمروز به سمت دشمن می‌آید و در شهر شلوغی و هیاهو ایجاد می‌کند.
پردهٔ گل می‌دراند باد صبح
راز پنهان آشکارا می‌شود
هوش مصنوعی: باد صبح پردهٔ ظرافت گل را می‌درد و رازهای نهفته را به وضوح نشان می‌دهد.
بسکه می‌نالند مرغان سحر
آسمان را مهر پیدا می‌شود
هوش مصنوعی: مرغ‌های سحر آن‌قدر در حال ناله و فریاد هستند که آسمان روشن و آفتابی می‌شود.
تا ز مهرت یافت ناصر ذره‌ای
هر زمان چون صبح رسوا می‌شود
هوش مصنوعی: هر زمانی که ناصر از محبت تو اندکی بهره‌مند شود، شفاف و روشن مانند صبح در می‌آید و نمایان می‌شود.