گنجور

شمارهٔ ۳۴۲

گر چو پسته دهن تنگ تو در خنده شود
پسته را پوست ز تن پیش تو برکنده شود
چون ببیند قد و بالای تو را نیست عجب
سرو آزاد به جان و دل اگر بنده شود
جانم آن دم که ز رخ پردهٔ تن بردارد
ترسم از روی دلارای تو شرمنده شود
بس که بوسد در و دیوار تو چون ذره
تنم آن روز که چون گرد پراکنده شود
ناصر آن روز که در خاک بود عظم رمیم
قدمی بر سر خاکش بنهی زنده شود

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر چو پسته دهن تنگ تو در خنده شود
پسته را پوست ز تن پیش تو برکنده شود
هوش مصنوعی: اگر دهن تو همچون دانه پسته تنگ باشد و در حین خنده باز شود، پسته پوستش را از تن خود جدا می‌کند و به تو می‌رسد.
چون ببیند قد و بالای تو را نیست عجب
سرو آزاد به جان و دل اگر بنده شود
هوش مصنوعی: وقتی که دیگران قد و قامت تو را ببینند، جای شگفتی نیست اگر یک سرو آزاد نیز با دل و جان تحت تأثیر قرار گیرد و به تو علاقه‌مند شود.
جانم آن دم که ز رخ پردهٔ تن بردارد
ترسم از روی دلارای تو شرمنده شود
هوش مصنوعی: جانم در لحظه‌ای که پرده‌ي بدن کنار رود، از زیبایی تو می‌ترسم که مبادا شرمنده شوم.
بس که بوسد در و دیوار تو چون ذره
تنم آن روز که چون گرد پراکنده شود
هوش مصنوعی: به شدت می‌کوشم تا محله‌ات را ببوسم، همان‌طور که ذره‌ای از وجودم در روزی که مانند گرد و غبار در فضا پراکنده می‌شود.
ناصر آن روز که در خاک بود عظم رمیم
قدمی بر سر خاکش بنهی زنده شود
هوش مصنوعی: در روزی که ناصر در خاک است، اگر قدمی بر سر خاکش بگذاری، او دوباره زنده می‌شود.