گنجور

شمارهٔ ۳۴۱

هر زمان دل را جگر از دست دیده خون شود
عاقبت تا حال دل با چشم خونی چون شود
دل همی‌خواهد که رویت را ببیند یک نظر
دم به دم خون گردد از راه نظر بیرون شود
بهر رویت گر جواب لن‌ترانی می‌دهی
قامت من لام گردد، پشت من چون نون شود
لعل تو شیرین بیابد خسروی دعوی کند
روی تو لیلی ببیند همچو من مجنون شود
تا تن چون کاه من کاهد چو ماه چارده
در دلم چون ماه نو مهر کهن افزون شود
دیده گر پیشت نویسد از سیاهی نامه‌ای
خون چکد از خامه و روی ورق گلگون شود
ناصر از شعری برد بازار ماه و مشتری
زهره در میزان نگنجد گر چنین موزون شود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر زمان دل را جگر از دست دیده خون شود
عاقبت تا حال دل با چشم خونی چون شود
هوش مصنوعی: هر بار که دل به شدت آسیب می‌بیند، از شدت ناراحتی و درد، چشمانم پر از اشک و خون می‌شود. بالاخره، دل و چشم به حالت نزار و غمگینی می‌رسند.
دل همی‌خواهد که رویت را ببیند یک نظر
دم به دم خون گردد از راه نظر بیرون شود
هوش مصنوعی: دل می‌خواهد که یک بار چهره‌ی تو را ببیند، اما هر لحظه که تو را می‌نگرد، خون قلبش به جوش می‌آید و از دلش بیرون می‌شود.
بهر رویت گر جواب لن‌ترانی می‌دهی
قامت من لام گردد، پشت من چون نون شود
هوش مصنوعی: اگر برای دیدن تو پاسخی به من نمی‌دهی، قد من لاغر و نحیف می‌شود و کمرم مانند حرف نون خم می‌گردد.
لعل تو شیرین بیابد خسروی دعوی کند
روی تو لیلی ببیند همچو من مجنون شود
هوش مصنوعی: چشم‌های تو برای دیگران شیرین و جذاب است، آن‌قدر که با زیبایی‌ات خیال می‌کنند مثل لیلی هستند و هر کس با دیدن تو، همچون من، عاشق و دیوانه می‌شود.
تا تن چون کاه من کاهد چو ماه چارده
در دلم چون ماه نو مهر کهن افزون شود
هوش مصنوعی: وقتی بدن من ضعیف و ناتوان می‌شود، دل من به روشنی و زیبایی می‌درخشد و محبت و عشق بیشتری در آن جریان پیدا می‌کند.
دیده گر پیشت نویسد از سیاهی نامه‌ای
خون چکد از خامه و روی ورق گلگون شود
هوش مصنوعی: اگر چشمان من از تیرگی‌ها برایت نامه‌ای بنویسند، این نامه با اشک‌های خونین نوشته خواهد شد و صفحه‌اش گل‌گون و زیبا خواهد شد.
ناصر از شعری برد بازار ماه و مشتری
زهره در میزان نگنجد گر چنین موزون شود
هوش مصنوعی: ناصر از شعر خود بهره‌ای می‌برد که در آن زیبایی و جذابیت را به تصویر کشیده و می‌گوید: اگر اینگونه شاعرانگی در کار باشد، زیبایی ماه و زهره را نمی‌توان در هیچ معیاری اندازه‌گیری کرد.