گنجور

شمارهٔ ۳۲۳

سر سودا زده‌ام دوش به بالین که بود
حلقهٔ گوش من از گیسوی مشکین که بود
نقل مجلس همه شب پستهٔ پرشور که شد
جام می بر دهنم از لب شیرین که بود
سبزه تا روز سر اندر قدم سرو که داشت
خار تا وقت سحر با گل و نسرین که بود
همه شب نعرهٔ مستانه ز نوشانوشم
یار پرسید که از بادهٔ نوشین که بود
کفر زلفش که پریشانی اسلام از اوست
در شکست دل و بر هم زدن دین که بود
چشم نرگس ز کمین تیر نهاده به کمان
تا ره مهر که را می‌زد و در کین که بود
این سعادت که قرین شد به دعای ناصر
حد او نیست، ندانم که ز آمین که بود

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سر سودا زده‌ام دوش به بالین که بود
حلقهٔ گوش من از گیسوی مشکین که بود
هوش مصنوعی: دیشب در حالت شیدایی به سراغ محبوبم رفتم و متوجه شدم که حلقه‌ای که به گوشم آویزان است، از گیسوان مشکی او ساخته شده است.
نقل مجلس همه شب پستهٔ پرشور که شد
جام می بر دهنم از لب شیرین که بود
هوش مصنوعی: هر شب در محفل گفتگو، پسته‌ای پر از لذت و شور می‌خورم و در کنار آن، نوشیدنی را از لب‌های شیرینش می‌نوشم.
سبزه تا روز سر اندر قدم سرو که داشت
خار تا وقت سحر با گل و نسرین که بود
هوش مصنوعی: تا وقتی که سبزه در زیر پای سرو باقی بود، خار هم با گل و نسرین در انتظار سپیده دم قرار داشت.
همه شب نعرهٔ مستانه ز نوشانوشم
یار پرسید که از بادهٔ نوشین که بود
هوش مصنوعی: تمام شب به خاطر می‌نوشیدم و با حالتی شاداب و سرمست بودم. یارم پرسید که این نشئگی و شادابی از کجا می‌آید و چه نوشیدنی خوشگلی مرا این‌چنین سرحال کرده است.
کفر زلفش که پریشانی اسلام از اوست
در شکست دل و بر هم زدن دین که بود
هوش مصنوعی: زلف‌های او که سبب آشفتگی و بی‌نظمی ایمان است، در شکستن دل و تضعیف دین چه کسی می‌تواند باشد؟
چشم نرگس ز کمین تیر نهاده به کمان
تا ره مهر که را می‌زد و در کین که بود
هوش مصنوعی: چشم نرگس مانند تیر در کمان آماده است تا به سوی عشق حمله کند و برای کینه‌توزی کسی هدف بگیرد.
این سعادت که قرین شد به دعای ناصر
حد او نیست، ندانم که ز آمین که بود
هوش مصنوعی: این خوشبختی که به دعای ناصر پیوند خورده، حد و مرزی ندارد. نمی‌دانم این برکت از کدام آمین نشأت گرفته است.