شمارهٔ ۳۲۰
سگان را دیده در کویت، ز من بیخوابتر نبود
ز چشم خاکسارم در جهان بی آبتر نبود
ز من هرگز نکونامی نخواهی یافت ای زاهد
به کوی عافیت از عاشقی نایاب تر نبود
سیه گشت از سجود ماهرویان روی زرد من
سیه تاب زر رخسار از این نایاب تر نبود
روا نبود نماز عشق من در طاق ابرویت
… کذا …. نقطه چین در کتاب … اب تر نبود
ز لعلت وعدهٔ فردا شنیدن عاقبت ناصر
ز آب دیده صبر او اگر سیماب تر نبود
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سگان را دیده در کویت، ز من بیخوابتر نبود
ز چشم خاکسارم در جهان بی آبتر نبود
هوش مصنوعی: سگها را در کوی تو دیدهام، اما هیچکس به اندازه من نیست که از خواب بیخبر باشد و چشمان خوار و خفیف من در این دنیا، گرفتار تشنگی بیشتری نمیباشد.
ز من هرگز نکونامی نخواهی یافت ای زاهد
به کوی عافیت از عاشقی نایاب تر نبود
هوش مصنوعی: ای زاهد! هرگز نخواهی یافت که من در تو نیکی کنم، چون در کوی آسایش فقط عاشقانی پیدا میشوند که در عشق خود به شدت نایاب هستند.
سیه گشت از سجود ماهرویان روی زرد من
سیه تاب زر رخسار از این نایاب تر نبود
هوش مصنوعی: چهرههای زیبا و ماهرویان، با احترام و سجده کردن، چهره من را که زرد و غمگین است، سیاه کردهاند. هیچ چیز به نرمی و زیبایی چهره من نیست که با این حال، چهره من در این دنیای نایاب و کمیاب، رنگ و رویی دیگر یافته است.
روا نبود نماز عشق من در طاق ابرویت
… کذا …. نقطه چین در کتاب … اب تر نبود
هوش مصنوعی: عشق من شایسته نبود که در زیر طاق ابرویت به نمایش گذاشته شود، مانند یک نقطه چین در کتاب که هیچ ارزشی ندارد و از آن چیزی نمیماند.
ز لعلت وعدهٔ فردا شنیدن عاقبت ناصر
ز آب دیده صبر او اگر سیماب تر نبود
هوش مصنوعی: از لب تو وعدهای برای فردا میشنوم و در نهایت ممکن است ناصر به صبر خود از آب چشمش بیفزاید، اگر که صبرش از زهر هم شدیدتر نباشد.

ناصر بخارایی