گنجور

شمارهٔ ۳۱۰

دوش در فکر من آن شکل قد و بالا بود
نظر همت من از طرف بالا بود
دیده می‌زد همه شب نقش خیالت بر آب
پیش صاحبنطران راز نهان پیدا بود
آب چشم از سرم امروز گذشت و چه عجب
زانکه دی تا کمر و دوش به دوش ما بود
تا به معنی نرسیدیم نمی‌شد معلوم
بین که در پردهٔ تقدیر چه صورت‌ها بود
همه از میکده رفتند حریفان سرمست
سر ما بود که در پای خم صهبا بود
نتوانست که ناصر به هنر پوشد عیب
که مبصّر به همه عیب و هنر بینا بود

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دوش در فکر من آن شکل قد و بالا بود
نظر همت من از طرف بالا بود
هوش مصنوعی: دیشب در افکارم تصویری از آن شخص با قد و قامت زیبا در ذهنم بود و نگاه من به سمت او معطوف شده بود.
دیده می‌زد همه شب نقش خیالت بر آب
پیش صاحبنطران راز نهان پیدا بود
هوش مصنوعی: با چشم خود در طول شب تصویر خیالت را روی آب می‌دیدم، در حالی که برای دیگران راز پنهانی آشکار بود.
آب چشم از سرم امروز گذشت و چه عجب
زانکه دی تا کمر و دوش به دوش ما بود
هوش مصنوعی: امروز اشک از چشمانم جاری شد و چقدر شگفت‌انگیز است که دیروز این اشک تا کمر و روی دوش من بود.
تا به معنی نرسیدیم نمی‌شد معلوم
بین که در پردهٔ تقدیر چه صورت‌ها بود
هوش مصنوعی: تا زمانی که به فهم و درک واقعی نرسیدیم، نمی‌توانستیم بفهمیم که در دنیای مقدر چه شکل‌ها و قالب‌هایی وجود دارد.
همه از میکده رفتند حریفان سرمست
سر ما بود که در پای خم صهبا بود
هوش مصنوعی: همه دوستان و رفقا از میخانه بیرون رفتند و حالتی شاد و سرمست دارند، اما من تنها مانده‌ام و در کنار این لبه‌ی ظرف شراب در حال لذت بردن هستم.
نتوانست که ناصر به هنر پوشد عیب
که مبصّر به همه عیب و هنر بینا بود
هوش مصنوعی: ناصر نتوانست عیبی را بر هنر خود بپوشاند، زیرا بیننده‌ای که به دقت نظر می‌کرد، به همه عیب‌ها و خوبی‌ها آگاه بود.