گنجور

شمارهٔ ۳۰۹

اگر آن فتنه که برخاست به ما بنشیند
دیده در صورت او صورت معنی بیند
غنچه را چاک گریبان اگر از دل تنگی‌ست
به از آن نیست که دامن ز جهان برچیند
در شب هجر تو چون شمع به آب دیده
آتش دل بنشاندیم ولی ننشیند
تو درخت گل صدبرگی و از خوف رقیب
هیچ‌کس زهره ندارد که گلی برچیند
ناز او هست همه بهر نیاز ناصر
دوست آن نیست که برما دگری بگزیند

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اگر آن فتنه که برخاست به ما بنشیند
دیده در صورت او صورت معنی بیند
هوش مصنوعی: اگر آن آشوب و بلایی که به وجود آمده برای ما آرامش پیدا کند، چشم ما در چهره‌اش معانی عمیقی را خواهد دید.
غنچه را چاک گریبان اگر از دل تنگی‌ست
به از آن نیست که دامن ز جهان برچیند
هوش مصنوعی: اگر غنچه‌ای به خاطر دل تنگی‌اش گریبانش را بشکافد، بهتر از این است که از دامن این جهان دست بکشد.
در شب هجر تو چون شمع به آب دیده
آتش دل بنشاندیم ولی ننشیند
هوش مصنوعی: در شب دوری تو، مانند شمعی که در آب آب شده است، با اشک‌های چشم آتش دل خود را روشن کردیم، اما این آتش خاموش نمی‌شود.
تو درخت گل صدبرگی و از خوف رقیب
هیچ‌کس زهره ندارد که گلی برچیند
هوش مصنوعی: تو مانند درختی هستی که گل‌های زیبایی دارد، اما به خاطر ترس از رقیب، هیچ‌کس جرئت ندارد که از تو گلی بچیند.
ناز او هست همه بهر نیاز ناصر
دوست آن نیست که برما دگری بگزیند
هوش مصنوعی: دلربایی و زیبایی او برای تمامی نیازهاست. ناصر دوست، کسی نیست که بخواهد به جای ما، دیگری را انتخاب کند.