شمارهٔ ۳۰۵
هر دل که دید زلف تو آورد در کمند
دیدیم هندوان دلاور چنین کماند
در دست اگر چو سرو ندارم به غیر باد
دارم هوای قامتش از همت بلند
پیش تو دید باد که گل غنچه میکند
زد بر دهان غنچه که بر خویشتن مخند
عیسای روحبخش لبت را چه کم شود
گر پرسشی کند ز ضعیفان مستمند
خوبان که بر دهان قدح مینهند لب
ممزوج میکنند می لعل را به قند
ای عمر رفته محنت ایام تا به کی
ای بخت خفته دیدهٔ بیدار تا به چند
ناصر زبان ببند که فریاد بلبلان
باد هواست چون نبود گوش گل به پند
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر دل که دید زلف تو آورد در کمند
دیدیم هندوان دلاور چنین کماند
هوش مصنوعی: هر دلی که زلف تو را دید، در دام عشق تو گرفتار شد. ما چنین دلیرانی را در هندوستان کم میبینیم.
در دست اگر چو سرو ندارم به غیر باد
دارم هوای قامتش از همت بلند
هوش مصنوعی: اگر در دستم مانند درخت سرو چیزی ندارم، اما به غیر از باد، آرزوی قامت او را دارم که ناشی از بلند همتی است که دارم.
پیش تو دید باد که گل غنچه میکند
زد بر دهان غنچه که بر خویشتن مخند
هوش مصنوعی: باد در حضور تو مشاهده کرد که گل غنچه میزند و به غنچه گفت: بر خود مسرور نباش و لبخند نزن.
عیسای روحبخش لبت را چه کم شود
گر پرسشی کند ز ضعیفان مستمند
هوش مصنوعی: اگر عیسی روحبخش لبت هم از نیازمندان ضعيف پرسش کند، چه چیزی از تو کم میشود؟
خوبان که بر دهان قدح مینهند لب
ممزوج میکنند می لعل را به قند
هوش مصنوعی: زیبا رویان وقتی که جامی به دهان میگذارند، نوشیدنی شیرین و دلپذیر را با لبهای خود مخلوط میکنند.
ای عمر رفته محنت ایام تا به کی
ای بخت خفته دیدهٔ بیدار تا به چند
هوش مصنوعی: ای عمر گذران و پر از درد، تا کی باید این عذاب را تحمل کرد؟ ای شانس که خوابیدهای، تا کی باید به انتظار بیداری تو نشست؟
ناصر زبان ببند که فریاد بلبلان
باد هواست چون نبود گوش گل به پند
هوش مصنوعی: ناصر، زبانت را ببند زیرا نالههای بلبلان بیفایده است؛ چرا که گل گوش شنوایی برای نصیحت ندارد.

ناصر بخارایی