گنجور

شمارهٔ ۳۰۴

رندم و عاشق و دیوانه به آواز بلند
عیب معبود مکن زاهد و بر ریش مخند
ذوق دیرم نه چنان سلسله می‌جنباند
که توان داشتنم ساکن مسجد یک چند
گر من از نالهٔ خود دست فشانم چه عجب
که جَهَد ز آتش سوزنده به هر حال سپند
ور ببوسم لب ساقی به عداوت منشین
منع طوطی نتوان کرد که باز آی ز قند
واعظا گوش من از صوت مغنی پر شد
هرزه کم گوی دل ما چو نمی‌گیرد پند
عیب رندان مکن ای گبر مسلمان صورت
منکر ما مشو ای فاسق زاهد مانند
ناصر اندر ره عشق تو پیاده است هنوز
گر چه بیرون ز دو عالم بداوانید سمند

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رندم و عاشق و دیوانه به آواز بلند
عیب معبود مکن زاهد و بر ریش مخند
هوش مصنوعی: دلداده و شیفته و دیوانه، گناه معشوق را با صدای بلند بیان نکن و ای زاهد، به ریش کسی که چنین می‌کند، نپوزخند.
ذوق دیرم نه چنان سلسله می‌جنباند
که توان داشتنم ساکن مسجد یک چند
هوش مصنوعی: شوق و اشتیاق من به اندازه‌ای نیست که بتوانم برای مدتی در آرامش و سکون در مسجد بمانم.
گر من از نالهٔ خود دست فشانم چه عجب
که جَهَد ز آتش سوزنده به هر حال سپند
هوش مصنوعی: اگر من از ناله و فغان خود دست بکشم، چه جای تعجب است که آتش شعله‌ور در هر حال خود را به سختی مهار می‌کند؟
ور ببوسم لب ساقی به عداوت منشین
منع طوطی نتوان کرد که باز آی ز قند
هوش مصنوعی: اگر لب ساقی را ببوسم، به خاطر دشمنی چیزی نگویید؛ زیرا نمی‌توان مانع طوطی شد که دوباره از قند بازگردد.
واعظا گوش من از صوت مغنی پر شد
هرزه کم گوی دل ما چو نمی‌گیرد پند
هوش مصنوعی: واعظ، من دیگر نمی‌توانم به سخنان تو گوش دهم، چون صدای آوازخوانم تمام وجودم را پر کرده است. لذا شما کمتر سخن بگویید، زیرا دل ما پندها را نمی‌پذیرد.
عیب رندان مکن ای گبر مسلمان صورت
منکر ما مشو ای فاسق زاهد مانند
هوش مصنوعی: به خاطر نقص‌های دیگران خرده نگیر، ای غیرمسلمان! صورت و شکل من را انکار نکن، ای زاهدی که رفتار تو مانند افراد فاسق است.
ناصر اندر ره عشق تو پیاده است هنوز
گر چه بیرون ز دو عالم بداوانید سمند
هوش مصنوعی: ناصر هنوز در مسیر عشق تو با پای پیاده پیش می‌رود، هرچند که از دو جهان فاصله گرفته و گویی همچون اسبی سرکش به پیش می‌تازد.