گنجور

شمارهٔ ۳۰۲

لعل تو چون کشف اسرار نهانی می‌کند
جزع من بر روی من گوهر فشانی می‌کند
با سر زلف تو شانه می‌درآرد سربه‌سر
با لب لعل تو ساغر کامرانی می‌کند
چشم ترکت را که صد آشفته در هر گوشه است
آن توانائی ز عین ناتوانی می‌کند
فضلهٔ گردی که بر‌می‌خیزد از خاک درت
گر چه از جنس زمین است، آسمانی می‌کند
دل همی‌خواهد که جان در پایت اندازد روان
من سبکبارم ولیکن جان گرانی می‌کند
جوهر فرد تو می‌آید خرد را در نظر
فکر معنی دقیق از خرده دانی می‌کند
کام ناصر را حلاوت شکرستان تو داد
همچو طوطی لاجرم شیرین زبانی می‌کند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

لعل تو چون کشف اسرار نهانی می‌کند
جزع من بر روی من گوهر فشانی می‌کند
هوش مصنوعی: رنگ لبت مانند گوهرهای پنهان، رازهای نهفته را نمایان می‌کند و من از آنچه در دل دارم، به شدت ناراحت می‌شوم.
با سر زلف تو شانه می‌درآرد سربه‌سر
با لب لعل تو ساغر کامرانی می‌کند
هوش مصنوعی: شانه‌ای که در دستان توست، با موهای تو بازی می‌کند و کام دلش را با لب‌های سرخ تو پر می‌کند.
چشم ترکت را که صد آشفته در هر گوشه است
آن توانائی ز عین ناتوانی می‌کند
هوش مصنوعی: چشم اشک‌آلود تو که در هر گوشه اش بی‌نظمی و آشفتگی وجود دارد، آن قدرتی را که دارم، ناشی از ناتوانی‌ام می‌کند.
فضلهٔ گردی که بر‌می‌خیزد از خاک درت
گر چه از جنس زمین است، آسمانی می‌کند
هوش مصنوعی: گردی که از خاک درتو بلند می‌شود، هرچند که از همان زمین است، اما حالتی آسمانی به خود می‌گیرد.
دل همی‌خواهد که جان در پایت اندازد روان
من سبکبارم ولیکن جان گرانی می‌کند
هوش مصنوعی: دل می‌خواهد جانم را به پای تو نثار کنم. روان من آزاد و سبک است، اما جانم سنگین و پر از دغدغه است.
جوهر فرد تو می‌آید خرد را در نظر
فکر معنی دقیق از خرده دانی می‌کند
هوش مصنوعی: عزت نفس تو باعث می‌شود که خرد و دانایی در نظر تو به معنایی عمیق‌تر از دانسته‌های جزئی برسد.
کام ناصر را حلاوت شکرستان تو داد
همچو طوطی لاجرم شیرین زبانی می‌کند
هوش مصنوعی: ناصر از شیرینی و خوشی‌های تو بهره‌مند شد و مانند طوطی به خاطر این شیرینی، به سخن‌وری و شیرین‌زبان بودن روی آورده است.