شمارهٔ ۳۰۱
سرو اگر در پیش قدت سرفرازی میکند
راستی او این حماقت از درازی میکند
تا مرا گفتی که جان بفرست بر دست صبا
جان من بر عزم رفتن کار سازی میکند
هندوی زلفت رسن بازست و هر شب تا سحر
با مَه روی تو در محراب بازی میکند
شمع مومین دل که در عشق تو چون زر خالص است
هر شب از سوز فراقت جانگدازی میکند
گر چه بر تازی ببستم زین ز بهر فارسی
چشم مست تو با من ترکتازی میکند
تا گزارد در خم محراب ابرویت نماز
آب چشمم خرقه را هر شب نمازی میکند
ناز کم کن چون نیاز ناصر از حد درگذشت
هر که را نبود نیازی بینیازی میکند
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سرو اگر در پیش قدت سرفرازی میکند
راستی او این حماقت از درازی میکند
هوش مصنوعی: اگر سرو به خاطر قامت زیبای تو سر به بالا میبرد، باید بگویم که این کار او ناشی از نادانیاش به خاطر بلندیاش است.
تا مرا گفتی که جان بفرست بر دست صبا
جان من بر عزم رفتن کار سازی میکند
هوش مصنوعی: وقتی تو به من گفتی که جانم را به دست نسیم بسپارم، جانم به خاطر رفتن و سفر آماده میشود.
هندوی زلفت رسن بازست و هر شب تا سحر
با مَه روی تو در محراب بازی میکند
هوش مصنوعی: موهای زیبا و پیچیدهات مانند ریسمانی است و هر شب تا صبح با چهرهی دلنواز تو همچون معبودی در دل شب به بازی میپردازد.
شمع مومین دل که در عشق تو چون زر خالص است
هر شب از سوز فراقت جانگدازی میکند
هوش مصنوعی: شمع دل مؤمن که در عشق تو مانند طلا خالص است، هر شب به خاطر درد فاصلهات، به شدت میسوزد و رنج میکشد.
گر چه بر تازی ببستم زین ز بهر فارسی
چشم مست تو با من ترکتازی میکند
هوش مصنوعی: هرچند که به دلیل منافع زبان فارسی، بر اسب عربی وفاداری نشان دادم، اما چشمان دلربای تو باعث میشود که او همچنان با شتاب و شجاعت به جلو برود.
تا گزارد در خم محراب ابرویت نماز
آب چشمم خرقه را هر شب نمازی میکند
هوش مصنوعی: تا وقتی که ابروی تو به شکل محراب در میآید، اشک من هر شب به خرقهام به مانند نمازی تقدیم میشود.
ناز کم کن چون نیاز ناصر از حد درگذشت
هر که را نبود نیازی بینیازی میکند
هوش مصنوعی: کم ناز کن؛ چون نیکو و زیباست که ناز تو بر دلسوزی نمیافزاید. وقتی نیاز ناصر به پایان رسید، کسانی که نیازی ندارند، خود را بینیاز کردهاند.