گنجور

شمارهٔ ۳

ای چشم تو بر هم زده حال دل ما را
زلف تو بر آشفته من بی سر و پا را
آن چشم سیه دل که کمان دارد از ابرو
ترکی‌ست که پیوسته زند راه خطا را
زنجیر نهد طرهٔ‌ تو آب روان را
در دام کشد گیسوی تو باد صبا را
ما گرد تو ای سرو چو آبیم که باشد
آسودگی از سایهٔ‌ اقبال تو ما را
ما از دهن تنگ بتان وعدهٔ شیرین
بسیار شندیم و ندیدیم وفا را
صد بار به حج رفتن حاجی نکند سود
یکبار همان به که رود راه صفا را
رفتن به در خانه خدا را نتوانیم
لطفی بکن و پیغام بر،‌ ای باد خدا را
ای خواجه تو دانی و هواخواهی سلطان
من معتقدم همت رندان گدا را
تا یار سوی خود بکشد همچو کمانم
روزی بنشانم به نشان تیر دعا را
ناصر چو خضر در ظلمات سر زلفش
از چاه زنخدان تو خورَد آب بقا را

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای چشم تو بر هم زده حال دل ما را
زلف تو بر آشفته من بی سر و پا را
هوش مصنوعی: ای نگاه تو که با یک حرکت، حال و روز ما را به هم می‌ریزی، زلف‌های تو هم همه چیز را به هم ریخته و من که بی‌کس و کارم، در این آشفتگی غرق شده‌ام.
آن چشم سیه دل که کمان دارد از ابرو
ترکی‌ست که پیوسته زند راه خطا را
هوش مصنوعی: چشم سیاه و غمگینی که مانند کمانی دیده می‌شود، ناشی از ابرویی است که همیشه انسان را به سمت اشتباهات و انحرافات می‌برد.
زنجیر نهد طرهٔ‌ تو آب روان را
در دام کشد گیسوی تو باد صبا را
هوش مصنوعی: موهای تو مانند یک زنجیر آب را در دامن خود می‌گیرد و نسیم صبح نیز در چنگ گیسوان تو اسیر می‌شود.
ما گرد تو ای سرو چو آبیم که باشد
آسودگی از سایهٔ‌ اقبال تو ما را
هوش مصنوعی: ما مانند آب دور تو می‌گردیم، چون آسودگی و آرامش ما به سایه‌ی اقبال و خوش شانسی تو بستگی دارد.
ما از دهن تنگ بتان وعدهٔ شیرین
بسیار شندیم و ندیدیم وفا را
هوش مصنوعی: ما از لب‌های زیبای معبودان، وعده‌های خوشمزه و دلپذیری را شنیده‌ایم، اما هیچ وقت وفای به این وعده‌ها را ندیده‌ایم.
صد بار به حج رفتن حاجی نکند سود
یکبار همان به که رود راه صفا را
هوش مصنوعی: مشخص است که رفتن مکرر به حج چندان فایده‌ای ندارد، اما بهتر است یک بار به درستی و با نیت خالص به مکان‌های مقدس و راه‌های معنوی مانند صفا مراجعه کنیم.
رفتن به در خانه خدا را نتوانیم
لطفی بکن و پیغام بر،‌ ای باد خدا را
هوش مصنوعی: اگر نتوانیم به درگاه خدا برویم، دست کم لطفی کن و پیام مرا برسان، ای باد خدا.
ای خواجه تو دانی و هواخواهی سلطان
من معتقدم همت رندان گدا را
هوش مصنوعی: ای آقا، تو خودت می‌دانی که من عاشق و هوادار سلطان هستم و به اراده و تلاش رندان و گداها اعتقاد دارم.
تا یار سوی خود بکشد همچو کمانم
روزی بنشانم به نشان تیر دعا را
هوش مصنوعی: وقتی که محبوب به سمت من بیاید، همچون کمان کشیده می‌شوم و روزی از روی خواسته و دعا، می‌خواهم نشانه‌ای از عشق او را بر دل داشته باشم.
ناصر چو خضر در ظلمات سر زلفش
از چاه زنخدان تو خورَد آب بقا را
هوش مصنوعی: ناصر مانند خضر در تاریکی‌هاست، موی سرش از چاه زنخدان تو، جان و حیات جاودانی را می‌نوشد.