گنجور

شمارهٔ ۲۹۲

اهل نظر که سوختگان بلا کشند
رسم وفا رها نکنند ار جفا کشند
آنان که رهروان وفایند، از مژه
سوزن کنند و خار جفا را ز پا کشند
پیکان غمزهٔ تو که بنشست در دلم
جان عزیز ماست، نمانیم تا کشند
گر بگذرد به صومعه بوئی ز جام تو
در پای خم عمامهٔ هر پارسا کشند
از انتظار دیدهٔ‌ ناصر سپید شد
باشد ز خاک پای تواش توتیا کشند

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اهل نظر که سوختگان بلا کشند
رسم وفا رها نکنند ار جفا کشند
هوش مصنوعی: افراد با درایت و اندیشه، اگرچه در سختی و درد قرار گیرند، هرگز اصول وفا و وفاداری را ترک نخواهند کرد؛ حتی اگر دیگران به آن‌ها ظلم کنند.
آنان که رهروان وفایند، از مژه
سوزن کنند و خار جفا را ز پا کشند
هوش مصنوعی: افرادی که در وفاداری و پیمان‌داری ثابت قدم‌اند، از چشمانشان اشک می‌ریزند و تلاش می‌کنند تا درد و رنج‌های دیگران را از بین ببرند.
پیکان غمزهٔ تو که بنشست در دلم
جان عزیز ماست، نمانیم تا کشند
هوش مصنوعی: پیکان نگاه تو که به قلب من رسیده، جان عزیز ما را تهدید می‌کند و ما نمی‌توانیم منتظر بمانیم تا آسیب ببیند.
گر بگذرد به صومعه بوئی ز جام تو
در پای خم عمامهٔ هر پارسا کشند
هوش مصنوعی: اگر بویی از جام تو به صومعه بیفتد، هر پارسایی عمامه‌اش را به پای خم می‌افکند.
از انتظار دیدهٔ‌ ناصر سپید شد
باشد ز خاک پای تواش توتیا کشند
هوش مصنوعی: از نگاهی که به ناصر دوخته شده، سفید و روشن شد، ممکن است که از خاک پای تو، غبار روی آن را بزدایند.