گنجور

شمارهٔ ۲۸۷

دوش مستان بگذشتند و صلائی کردند
درد دل را ز می پخته دوائی کردند
نوبت شیفتگی بر در میخانه زدند
خطبهٔ‌ عشق تو ایوان سرائی کردند
مطرب آوازه در انداخت که شاهان جهان
منزل امروز به مأوای گدائی کردند
خرقهٔ زهد به یک ساغر می کس نخرید
در خرابات به هر جا که بهائی کردند
مست و دیوانه ز میخانه به گلزار شدند
همدمی با گذر باد صبائی کردند
بزم را ساقی و می زینت و زیبی دادند
باغ را بلبل و گل برگ و نوائی کردند
گاه کام دل خود بر لب ساقی دیدند
گاه صد عیش به بوسیدن ماهی کردند
گاه از بانگ نی آشفته و سرمست شدند
چون بدیدند همه برباد هوائی کردند
جامهٔ ناصر شوریده به جامی دادند
دفترش رهن رباب و دف و نائی کردند

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دوش مستان بگذشتند و صلائی کردند
درد دل را ز می پخته دوائی کردند
هوش مصنوعی: دیروز درحالی که مردم شاد و سرمست بودند، صدایی برآمد و درباره‌ی درد و رنج‌هایشان صحبت کردند و برای تسکین دل‌هایشان به شراب کهنه متوسل شدند.
نوبت شیفتگی بر در میخانه زدند
خطبهٔ‌ عشق تو ایوان سرائی کردند
هوش مصنوعی: در اینجا فردی به ستایش عشق محبوبش مشغول است و به طرز خاصی از شگفتی و احساسات خود در برابر عشق صحبت می‌کند. او بیان می‌کند که به خاطر عشق همسرش، وحشتی نوین بر در میخانه به وجود آمده و به نوعی مراسم و خطبه‌ای برای عشق او برپا شده است. این توصیف به زیبایی و شگفتی احساسات عاشقانه و جذابیت‌های میخانه و عشق را به تصویر می‌کشد.
مطرب آوازه در انداخت که شاهان جهان
منزل امروز به مأوای گدائی کردند
هوش مصنوعی: موسیقیدان نواختن را آغاز کرد و گفت که امروز پادشاهان دنیا به خانه‌های گدایان آمده‌اند.
خرقهٔ زهد به یک ساغر می کس نخرید
در خرابات به هر جا که بهائی کردند
هوش مصنوعی: در دنیای تصوف و زهد، برخی افراد تلاش می‌کنند تا به وسیله زهد و تقوا به مقام‌هایی برسند. اما در اینجا گفته می‌شود که برخی از این افراد حتی با زهد خود نیز نمی‌توانند در دنیای مادی به دستاوردی برسند و در نهایت، در جایی که قیمت زاهدی و زهد مشخص می‌شود، ارزش آن به سادگی با یک نوشیدنی و بهایی که می‌پردازند، سنجیده می‌شود. در این بین، اشاره به واقعیت‌های زندگی و دنیای تجملاتی وجود دارد که زهد و عبادت در برابر آن به نظر بی‌ارزش جلوه می‌کند.
مست و دیوانه ز میخانه به گلزار شدند
همدمی با گذر باد صبائی کردند
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر حال و هوای عاشقانه و سرخوشی است که دو نفر، با حالتی سرمست و دیوانه، از میخانه به گلزار رفته‌اند و در آنجا با نسیم صبح همدم شده‌اند. به نوعی این تصویرگری از شادی و زیبایی لحظات عاشقانه و ارتباط با طبیعت در کنار یکدیگر است.
بزم را ساقی و می زینت و زیبی دادند
باغ را بلبل و گل برگ و نوائی کردند
هوش مصنوعی: مهمانی را با نوشیدنی و زیبایی تزئین کردند و گل و بلبل در باغ، سرودی خوش به راه انداختند.
گاه کام دل خود بر لب ساقی دیدند
گاه صد عیش به بوسیدن ماهی کردند
هوش مصنوعی: گاهی خوشی و رضایت خود را در چهره ساقی می‌یابند و گاهی به فرح و لذت، لحظاتی را به بوسیدن ماهی می‌گذرانند.
گاه از بانگ نی آشفته و سرمست شدند
چون بدیدند همه برباد هوائی کردند
هوش مصنوعی: گاه از صدای نی، افراد دچار آشفتگی و شادی می‌شوند، زیرا وقتی اطراف خود را می‌بینند، همه چیز را در حال نابودی می‌یابند و به همین خاطر تغییر حالتی می‌دهند.
جامهٔ ناصر شوریده به جامی دادند
دفترش رهن رباب و دف و نائی کردند
هوش مصنوعی: جامهٔ ناصر را که آشفته و پریشان بود به او دادند و دفتر کارهایش را به سازها و آلات موسیقی سپردند.