شمارهٔ ۲۸۸
در آن روزی که خوبان آفریدند
تو را بر جمله سلطان آفریدند
تو را دادند توقیع سعادت
پس آنگه روح انسان آفریدند
ملاحت در تو یکسر جمع کردند
پس آنگه ماه کتعان آفریدند
پری را جمله در خیل تو کردند
پس آنگاهی سلیمان آفریدند
چو شادروان حسنت میکشیدند
به دربانیت رضوان آفریدند
ز خاک پای تو گردی که بردند
وز آن گردون گردان آفریدند
ز رویت پرتوی بر آسمان شد
وز آن خورشید تابان آفریدند
سواری چون تو در میدان خوبی
نیامد تا که میدان آفریدند
به یاد چشم و زلفت همچو ناصر
مرا مست و پریشان آفریدند
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در آن روزی که خوبان آفریدند
تو را بر جمله سلطان آفریدند
هوش مصنوعی: در روزی که خوبان را خلق کردند، تو را به عنوان برترین و پادشاه همه آنها آفریدند.
تو را دادند توقیع سعادت
پس آنگه روح انسان آفریدند
هوش مصنوعی: تو را به عنوان مظهر سعادت به دنیا آوردند، سپس روح انسان را آفریدند.
ملاحت در تو یکسر جمع کردند
پس آنگه ماه کتعان آفریدند
هوش مصنوعی: زیبایی و جذابیت تو به طور کامل در وجودت جمع شده است، سپس برای تو ماهی مانند تو آفریدند.
پری را جمله در خیل تو کردند
پس آنگاهی سلیمان آفریدند
هوش مصنوعی: همه پریها در جمع تو گرد آمدند و بعد از آن سلیمان را خلق کردند.
چو شادروان حسنت میکشیدند
به دربانیت رضوان آفریدند
هوش مصنوعی: زمانی که زیبایی تو را به تصویر کشیدند، دربان بهشت را خلق کردند.
ز خاک پای تو گردی که بردند
وز آن گردون گردان آفریدند
هوش مصنوعی: از خاک پای تو که گردی برداشتند، آسمان گردان را آفریدند.
ز رویت پرتوی بر آسمان شد
وز آن خورشید تابان آفریدند
هوش مصنوعی: از چهرهی تو نوری منتشر شد که همچون خورشید در آسمان درخشید و باعث خلق آن ستارهی تابان شد.
سواری چون تو در میدان خوبی
نیامد تا که میدان آفریدند
هوش مصنوعی: هیچ سواری مانند تو در این میادین ظاهر نشده است، حتی از زمانی که این میدانها به وجود آمدهاند.
به یاد چشم و زلفت همچو ناصر
مرا مست و پریشان آفریدند
هوش مصنوعی: به خاطر یادآوری چشمان و موهایت، مرا همچون ناصری، در حال مستی و سردرگمی خلق کردند.