شمارهٔ ۲۷۲
مه نو شد و آن یار سفر کرده نیامد
معشوق جگرخوارهٔ دل برده نیامد
آزاد کنیم از پی کفارت او جان
کان دلبر بد عهد قسم خورده نیامد
آزرده شد از تیغ جدائی دل و جانم
و آن مرهم جان و دل آزرده نیامد
بیمار شدیم و قدمی رنجه نفرمود
مُردیم و زیارت به سر مُرده نیامد
آمد به چمن بار دگر آن همه گلها
و آن سروِ به صد نازِ برآورده نیامد
افغان من از پردهٔ افلاک گذر کرد
وان گل که نهان گشت به صد پرده نیامد
رنجید که ناصر دهنم گفت چو ذره است
هر چند که خُرد است، ز من این خُرده نیامد
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مه نو شد و آن یار سفر کرده نیامد
معشوق جگرخوارهٔ دل برده نیامد
هوش مصنوعی: ماه نو شده و آن دوست که در سفر است هنوز نیامده است، معشوقی که دل را به آتش کشیده نیز برند نیامده است.
آزاد کنیم از پی کفارت او جان
کان دلبر بد عهد قسم خورده نیامد
هوش مصنوعی: میخواهیم از عذاب و مشکلاتی که به خاطر پیمان شکنی محبوب به ما رو آورده رهایی یابیم؛ زیرا آن محبوب که قسم خورده است و به وعدهاش وفا نکرده، هنوز نیامده است.
آزرده شد از تیغ جدائی دل و جانم
و آن مرهم جان و دل آزرده نیامد
هوش مصنوعی: دل و جانم به خاطر جدایی زخم خورده و آرامشبخشی که بتواند این زخمها را تسکین دهد، نیامده است.
بیمار شدیم و قدمی رنجه نفرمود
مُردیم و زیارت به سر مُرده نیامد
هوش مصنوعی: ما بیمار شدیم و کسی به عیادتمان نیامد. در نهایت، که جان سپردیم، حتی کسی به یاد ما هم نیامد.
آمد به چمن بار دگر آن همه گلها
و آن سروِ به صد نازِ برآورده نیامد
هوش مصنوعی: همه گلها دوباره به باغ آمدند، اما آن سرو نازپرورده که با زیبایی خاصی ایستاده بود، نیامد.
افغان من از پردهٔ افلاک گذر کرد
وان گل که نهان گشت به صد پرده نیامد
هوش مصنوعی: درد و اندوه من از مرزهای آسمان عبور کرد و آن گلی که پنهان شده بود، هرگز به اینجا نیامد.
رنجید که ناصر دهنم گفت چو ذره است
هر چند که خُرد است، ز من این خُرده نیامد
هوش مصنوعی: ناصر از این که دهنم را باز کردهام ناراحت شد. او میگوید که من مثل ذرهای کوچک هستم و با وجود این که به نظر میرسد حقیر و بیاهمیت هستم، از من توقع نمیرفت که حتی این کمبود را هم متوجه نشوم.