شمارهٔ ۲۶۱
هر کس که پیش تیر ملامت سپر نشد
هرگز میان حلقهٔ عشاق سر نشد
ذوق جفا و لذت پیکان غم نیافت
هر دل که زخم تیر بلا را سپر نشد
هر کو غمی ندید و فراقی نیازمود
نزد مقربان بلا معتبر نشد
صد روز را شب آمد و صد شام را سحر
یارب چه شد که این شب ما را سحر نشد
پیکی نبُرد نامه و بادی خبر نداد
او را به هیچ حال ز حالم خبر نشد
مرغی نمیپرد که برد سوی گل پیام
کان بلبل اسیر تو را بال و پر نشد
با ما دو دل مباش که ما با تو یک دلیم
تو دل دگر مکن که دل ما دگر نشد
زان دردسر کشم که شوم بر در تو خاک
ای خاک بر سری که ورا دردسر نشد
ای پندگو ملامت ناصر چه میکنی
مجنون به حال خویش به پند پدر نشد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر کس که پیش تیر ملامت سپر نشد
هرگز میان حلقهٔ عشاق سر نشد
هوش مصنوعی: هر کسی که در برابر انتقاد و سختیها خود را محافظت نکرد، هرگز نتوانسته در میان محبوبان جایی پیدا کند.
ذوق جفا و لذت پیکان غم نیافت
هر دل که زخم تیر بلا را سپر نشد
هوش مصنوعی: هر دلی که در برابر مشکلات و رنجها حفاظ نبسته باشد، نمیتواند از زیبایی و لذت عشق و عاطفه بهرهمند شود. یعنی اگر کسی خود را در برابر دردها و سختیها محافظت نکند، از خوشیها و زیباییهای زندگی نیز محروم میماند.
هر کو غمی ندید و فراقی نیازمود
نزد مقربان بلا معتبر نشد
هوش مصنوعی: هر کس که غمی نچشیده و جدایی را تجربه نکرده باشد، در نظر نزدیکان خداوند قابل اعتبار نیست.
صد روز را شب آمد و صد شام را سحر
یارب چه شد که این شب ما را سحر نشد
هوش مصنوعی: صد روز بیخبر از صبح و صد شب بیخبر از آرامش، وای که چه بر سر ما آمده که این شب تلخ، سحری برای ما نیاورده است.
پیکی نبُرد نامه و بادی خبر نداد
او را به هیچ حال ز حالم خبر نشد
هوش مصنوعی: هیچکس نامهام را نیاورد و هیچ باد و نسیمی هم خبری از حال من به او نرساند.
مرغی نمیپرد که برد سوی گل پیام
کان بلبل اسیر تو را بال و پر نشد
هوش مصنوعی: هیچ پرندهای نمیتواند به سمت گل برود، زیرا بلبل اسیر تو دیگر قدرت پرواز ندارد.
با ما دو دل مباش که ما با تو یک دلیم
تو دل دگر مکن که دل ما دگر نشد
هوش مصنوعی: با ما دو دل نباش، چون ما یکدل و همگام با تو هستیم. تو هم دل خود را دگرگون نکن، چرا که دل ما هرگز تغییر نخواهد کرد.
زان دردسر کشم که شوم بر در تو خاک
ای خاک بر سری که ورا دردسر نشد
هوش مصنوعی: از آن درد و رنجی که میکشم، آرزو دارم برای تو خاک شوم. ای خاکی که سر تو، هیچگاه برای کسی دردسر و مشکل نشد.
ای پندگو ملامت ناصر چه میکنی
مجنون به حال خویش به پند پدر نشد
هوش مصنوعی: ای مشاور، چه نیازی به سرزنش ناصر داری؟ مجنون حتی با نصیحتهای پدرش به حال خود نیامد و تغییر نکرد.