گنجور

شمارهٔ ۲۵۹

گر اشارت می‌کنی، چشم تو مردم می‌کُشد
ور همی‌گوئی که بخشیدم تکلم می‌کشد
در فراقت می‌کَنم جان، ور بیائی جان دهم
روز بدبختی گدایان را تنعم می‌کشد
لعل تو بر من تبسم کرد چون تیغم زدی
من ز تیغ تو نمی‌میرم، تبسم می‌کشد
در خرامیدن مکن آلوده دامن را به خاک
گر چه تو پاکی ولی ما را توهّم می‌کشد
حلقهٔ‌ زلف کژت را می‌بُرد مشاطه سر
آفرین بر دست او بادا که کژدم می‌کشد
کشتهٔ آن مِی‌ فروشم من که بهر جرعه‌ای
صد هزاران مست را در پای هر خم می‌کشد
حال ناصر بین که می‌میرد به زاری بی سماع
ور به مطرب گوش می‌دارد ترنّم می‌کشد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر اشارت می‌کنی، چشم تو مردم می‌کُشد
ور همی‌گوئی که بخشیدم تکلم می‌کشد
هوش مصنوعی: اگر به من اشاره کنی، نگاهت می‌تواند زندگی را از مردم بگیرد و اگر هم بگویی که بخشیده‌ام، سخن گفتنت موجب رنج و عذاب می‌شود.
در فراقت می‌کَنم جان، ور بیائی جان دهم
روز بدبختی گدایان را تنعم می‌کشد
هوش مصنوعی: در غیبت تو، جانم را از دست می‌دهم و اگر برگردی، جانم را فدای تو می‌کنم. روزهای زندگی گدایان، با آمدن تو زیباتر و دل‌پذیرتر می‌شود.
لعل تو بر من تبسم کرد چون تیغم زدی
من ز تیغ تو نمی‌میرم، تبسم می‌کشد
هوش مصنوعی: لبخند تو همچون جراحتی قوی بر دل من اثر گذاشت، اما من از آن جراحت نمی‌میرم و همچنان لبخند می‌زنم.
در خرامیدن مکن آلوده دامن را به خاک
گر چه تو پاکی ولی ما را توهّم می‌کشد
هوش مصنوعی: در حرکت و راه رفتن خود احتیاط کن و دامن‌ات را به خاک آلوده نکن. هرچند که تو پاک و بی‌نقص هستی، اما تصور و برداشت دیگری‌ها ممکن است ما را به اشتباه بیندازد.
حلقهٔ‌ زلف کژت را می‌بُرد مشاطه سر
آفرین بر دست او بادا که کژدم می‌کشد
هوش مصنوعی: مشاطه (آرایشگر) که به زیبایی زلف‌های تو می‌پردازد، به‌گونه‌ای با دقت و ظرافت کار می‌کند که گویی با دست خود، افسون زیبایی را خلق می‌کند. ای کاش بر دست او، تقدیر و خوش‌شانسی باد کند، چرا که او گویی در حال کشتن کژدم (حیوانی سمّی) با ظرافت و دقت است.
کشتهٔ آن مِی‌ فروشم من که بهر جرعه‌ای
صد هزاران مست را در پای هر خم می‌کشد
هوش مصنوعی: من آن کسی هستم که نوشیدنی محبوبم را می‌فروشم؛ زیرا می‌بینم که برای هر جرعه از آن، صدها انسان سرشکسته و مست به خاطر آن در برابر هر بشکه‌ای جان خود را می‌دهند.
حال ناصر بین که می‌میرد به زاری بی سماع
ور به مطرب گوش می‌دارد ترنّم می‌کشد
هوش مصنوعی: نگرانی ناصر را ببین که در حال مرگ به نوای ناله و زاری گوش می‌دهد یا در حالی که به صدای نوازنده گوش می‌دهد، آرامش و لذت را احساس می‌کند.