شمارهٔ ۲۵
مایل عشق خرابات است عقل پیر ما
تا چه آرد بر سر ما پیر بیتدبیر ما
من به جز تقدیر تدبیری ندارم عشق را
این چنین رفته است گویی در ازل تقدیر ما
عشق را اکسیر گویند، وجهی ظاهرست
وجه زر از چهرهٔ زردست در اکسیر ما
کی دل دیوانه در عالم بماند پایبند
حلقهٔ زلف بتان گر نیستی زنجیر ما
در عبارت چون نمیآید کمال حسن یار
قاصر آمد از بیان وصف او تقریر ما
در دل تنگم نمیگنجد خیال روی دوست
نیست در خورد خیالش سینهٔ دلگیر ما
آشکارا گردد این زنار گبری در میان
آتش می گر بسوزد خرقهٔ تزویر ما
ما بسی تقصیرها کردیم اما لطف دوست
عذر گوید از زبان عفو بر تقصیر ما
ناصر از سهو قلم در خط اگر آرد خطا
یار خط در میکشد بر خامهٔ تحریر ما
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مایل عشق خرابات است عقل پیر ما
تا چه آرد بر سر ما پیر بیتدبیر ما
هوش مصنوعی: عشق به دیوانگی و شور و شوق در دنیای خراباتیها میل دارد، ولی عقل کهنسال ما نمیداند چه بر سر ما خواهد آورد، زیرا ما نیز در کارهای خود تدبیر نداریم.
من به جز تقدیر تدبیری ندارم عشق را
این چنین رفته است گویی در ازل تقدیر ما
هوش مصنوعی: من هیچ تدبیری جز سرنوشت ندارم. عشق من به این شکل رقم خورده است، گویی از همان ابتدا سرنوشت ما همین بوده است.
عشق را اکسیر گویند، وجهی ظاهرست
وجه زر از چهرهٔ زردست در اکسیر ما
هوش مصنوعی: عشق را مانند دارویی قوی میدانند که نمایی دارد. همانطور که طلا از چهرهای زرد نشأت میگیرد، عشق نیز از دل ما سرچشمه میگیرد.
کی دل دیوانه در عالم بماند پایبند
حلقهٔ زلف بتان گر نیستی زنجیر ما
هوش مصنوعی: دل دیوانه هیچ وقت نمیتواند در این دنیا به زنجیر عشق معشوق بماند. اگر تو حاضر نیستی، ما هم بیزنجیری میشویم.
در عبارت چون نمیآید کمال حسن یار
قاصر آمد از بیان وصف او تقریر ما
هوش مصنوعی: چون در کلام نمیتوان به طور کامل زیبایی معشوق را توصیف کرد، بنابراین بیان ما در این زمینه ناقص و ناتمام خواهد بود.
در دل تنگم نمیگنجد خیال روی دوست
نیست در خورد خیالش سینهٔ دلگیر ما
هوش مصنوعی: در دل تنگ و گرفتهام، تصور چهرهٔ محبوب نمیگنجد و فکرش برای سینهٔ پر از درد و غم من سنگین است.
آشکارا گردد این زنار گبری در میان
آتش می گر بسوزد خرقهٔ تزویر ما
هوش مصنوعی: این زنار زرتشتی به وضوح در آتش نمایان میشود و در میان شعلهها، لباس فریبکارانه ما میسوزد.
ما بسی تقصیرها کردیم اما لطف دوست
عذر گوید از زبان عفو بر تقصیر ما
هوش مصنوعی: ما خطاهای زیادی انجام دادیم، اما لطف دوست باعث میشود که او با سخنانی عاطفی، ما را مورد عفو قرار دهد.
ناصر از سهو قلم در خط اگر آرد خطا
یار خط در میکشد بر خامهٔ تحریر ما
هوش مصنوعی: اگر ناصر در نوشتن خود اشتباهی داشته باشد، دوستش آن را با قلمش اصلاح میکند.

ناصر بخارایی