گنجور

شمارهٔ ۲۴

همه بر قد بلند تو بود همت ما
گر دهد دست زهی همت با رفعت ما
شب هجران بگذشت و سحر وصل رسید
پنج نوبت بزن ای بخت که شد نوبت ما
می‌کنم خدمت تو آنچه مرا دست دهد
چه کنم لایق قدرت نبود قدرت ما
شاهدان روی خود از سرخ و سپید آرایند
ما شهیدیم و ز خاکست و ز خون زینت ما
گوهر پاک نصیبم شده،‌ گرد آلوده
بی‌بصیرت نبود باخبر از قیمت ما
آفتابم، نکشم منت کس یک ذره
پشت افلاک دوتا می‌شود از همت ما
به زیارتگه ناصر اگر آیی روزی
علم عشق ببینی به سر تربت ما

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

همه بر قد بلند تو بود همت ما
گر دهد دست زهی همت با رفعت ما
هوش مصنوعی: تمام تلاش و کوشش ما در جهت بلندای قامت تو بود، اگر کمکی بیفتد، خوشا به حال ما که با عزت و بلندی همراه هستیم.
شب هجران بگذشت و سحر وصل رسید
پنج نوبت بزن ای بخت که شد نوبت ما
هوش مصنوعی: شب غم و جدایی سپری شد و صبح وصال فرارسید. پنج بار خوشبختی را صدا کن، زیرا نوبت ما نیز رسید.
می‌کنم خدمت تو آنچه مرا دست دهد
چه کنم لایق قدرت نبود قدرت ما
هوش مصنوعی: من می‌کوشم هر آنچه در توانم است را برای تو انجام دهم، اما چه کنم که لیاقت کارهای بزرگتر از توان من نیست.
شاهدان روی خود از سرخ و سپید آرایند
ما شهیدیم و ز خاکست و ز خون زینت ما
هوش مصنوعی: زیبایی چهره‌تان را با رنگ‌های سرخ و سفید زینت می‌بخشید. ما که جان‌باخته‌ایم، با خاکستر و خون خود زیبایی‌مان را نشان می‌دهیم.
گوهر پاک نصیبم شده،‌ گرد آلوده
بی‌بصیرت نبود باخبر از قیمت ما
هوش مصنوعی: من به گوهر ارزشمندی دست یافته‌ام و افرادی که بینش ندارند، نمی‌توانند ارزش من را درک کنند و به همین دلیل به گرد و غبار آلوده شده‌اند.
آفتابم، نکشم منت کس یک ذره
پشت افلاک دوتا می‌شود از همت ما
هوش مصنوعی: من همچون آفتاب هستم و هیچ نیازی به کمک دیگران ندارم. با تلاش و اراده‌ام می‌توانم فاصله‌ها را از بین ببرم و کارهای بزرگ انجام دهم.
به زیارتگه ناصر اگر آیی روزی
علم عشق ببینی به سر تربت ما
هوش مصنوعی: اگر روزی به زیارت ناصر بروی، در آنجا نشانه‌های عشق را بر سر مزار ما می‌بینی.