شمارهٔ ۲۱
تا ز باریکی میانت تاب داده موی را
سبزه پیش روی تو بر خاک مالد روی را
تو چه غم داری اگر سیلاب اشکم میرود
چون من از خاشاک راهی کمترم این کوی را
بر وفاداران خود هر دم زنی تیغ جفا
کس نشان ندهد بدین تندی و تیزی خوی را
دیده را در هجر تو از خون دل جو ساختم
سرو من در دیده بنشان قامت دلجوی را
دوش می خوردی و امروز از خماری سرگران
از دهانت در سحرگه بردهام این بوی را
گر تو بر گوی زنخدان میزنی چوگان زلف
صحن میدان از سوار دیده سازم گوی را
سنگ طعنه تا به کی ناصر خورد در کوی تو
ای گل خوشبو چه رانی بلبل خوشگوی را
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا ز باریکی میانت تاب داده موی را
سبزه پیش روی تو بر خاک مالد روی را
هوش مصنوعی: به خاطر باریکی میان تو، موهایت را تاب دادهام تا سبزهای که در جلویت است، بر خاک صورتت را بساید.
تو چه غم داری اگر سیلاب اشکم میرود
چون من از خاشاک راهی کمترم این کوی را
هوش مصنوعی: تو چرا نگران هستی اگر اشکهایم به مانند سیلاب جاری است؟ من در این کوی، کمتر از خاشاک و برگهای خشک هستم.
بر وفاداران خود هر دم زنی تیغ جفا
کس نشان ندهد بدین تندی و تیزی خوی را
هوش مصنوعی: به وفاداران خود هر روز با ظلم و ستم حمله میکنی، اما هیچکس جرأت ندارد با این شدت و تیزی، رفتار تو را نشان دهد.
دیده را در هجر تو از خون دل جو ساختم
سرو من در دیده بنشان قامت دلجوی را
هوش مصنوعی: در دوری تو، چشمانم را از عشق و غم پر کردهام و اکنون میخواهم که دلبر دلنوازم را در این چشمان بگذارم تا مانند سروی زیبا در آنجا قرار گیرد.
دوش می خوردی و امروز از خماری سرگران
از دهانت در سحرگه بردهام این بوی را
هوش مصنوعی: دیشب مست نوشیده بودی و امروز به خاطر سردرد و خماری، بوی خوشی را که از دهان تو در صبح زود برخاسته است، بردهام.
گر تو بر گوی زنخدان میزنی چوگان زلف
صحن میدان از سوار دیده سازم گوی را
هوش مصنوعی: اگر تو با زیباییات بر چهرهام ضربه میزنی، مثل اینکه با چادر زلفت در میدان نبرد بازی میکنم و با نگاه تو گوی را خواهیم زد.
سنگ طعنه تا به کی ناصر خورد در کوی تو
ای گل خوشبو چه رانی بلبل خوشگوی را
هوش مصنوعی: در کوی تو ای گل خوشبو، بلبل خوشگو با محبت و ناز تو را میستاید، اما سنگهای طعنه و زخمها تا کی باید او را آزار دهد؟