شمارهٔ ۱۹
ساقی بیار جام شراب مغانه را
مطرب نکو بزن غزل نو ترانه را
پایان مباد دور قدح را که زیرکان
پایان ندیدهاند جفای زمانه را
واعظ مگو که مست نیابد قبول یار
من طفل نیستم که خرم این فسانه را
امشب نشان نگر که بر آن در گریستم
آلودهام به خون جگر آستانه را
من در خمار توبه ز می کردهام ولی
پیر مغان نمیشنود این بهانه را
ناصر اگر یگانه نگردی ز هر دو کون
میل قبول تو نشود آن یگانه را
مرغی که در مَحبت عنقا همی پرد
سوزد در آتش پر خود آشیانه را
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ساقی بیار جام شراب مغانه را
مطرب نکو بزن غزل نو ترانه را
هوش مصنوعی: ای ساقی، لطفا جام شراب را بیاور و ای مطرب، با مهارت، غزلی جدید را بنواز.
پایان مباد دور قدح را که زیرکان
پایان ندیدهاند جفای زمانه را
هوش مصنوعی: پایان دوران را با نوشیدن شراب فراموش نکن، زیرا حکیمان و دانایان هرگز طعم دشواریهای زمان را نچشیدهاند.
واعظ مگو که مست نیابد قبول یار
من طفل نیستم که خرم این فسانه را
هوش مصنوعی: واعظ، حرف نزن که محبوب من هیچگاه مجذوب نمیشود، من مانند کودکی نیستم که به راحتی فریب چنین داستانهایی را بخورد.
امشب نشان نگر که بر آن در گریستم
آلودهام به خون جگر آستانه را
هوش مصنوعی: امشب توجه کن که من در آن در به شدت گریه کردهام و دلم به شدت داغ است و به خاطر درد و رنجی که دارم، به آستانه آن در آلوده شدهام.
من در خمار توبه ز می کردهام ولی
پیر مغان نمیشنود این بهانه را
هوش مصنوعی: من به خاطر میکشم و از میخوارگی توبه کردهام، اما پیر مغان (راهنمایان دینی یا روحانی) این بهانه را نمیپذیرند و نمیشنوند.
ناصر اگر یگانه نگردی ز هر دو کون
میل قبول تو نشود آن یگانه را
هوش مصنوعی: اگر نخواهی یگانه و بینظیر شوی، هیچگاه توجه آن یگانهٔ واقعی به تو جلب نخواهد شد.
مرغی که در مَحبت عنقا همی پرد
سوزد در آتش پر خود آشیانه را
هوش مصنوعی: پرندهای که در عشق و محبت خود بیتاب است، حتی در آتش پرهایش به آشیانهاش عشق میورزد و به آن وابسته میماند.