شمارهٔ ۱۶۳
با گل سخن جمال او رفت
گل را همه رنگ و بو رفت
سروش چو بدید بر لب جوی
آب رخ او چو آبِ جو رفت
اشک از نظرم فتاد بر خاک
چون از نظرم خیال او رفت
بر چهره فتاد ز آبرو گرد
دامن بگرفت و آبرو رفت
میرفت به روی زر عجب نیست
قارون صفت زمین فرو رفت
ساقی قدحی بده که در خاک
بسیار چو ما بد و نکو رفت
. . . . . . . کذا. . … … …
امروز چو گرد کو به کو رفت
ناصر صفت میان او کرد
بسیار سخن چو تار مو رفت
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
با گل سخن جمال او رفت
گل را همه رنگ و بو رفت
هوش مصنوعی: با زیبایی او، گل نیز حرف میزند و با این زیبایی، تمام رنگها و عطرهای گل هم از میان میروند.
سروش چو بدید بر لب جوی
آب رخ او چو آبِ جو رفت
هوش مصنوعی: زمانی که سروش (فرشته وحی یا پیامآور) به کنار جوی آب رسید، زیبایی و چهرهاش مانند آب زلال و روان جوی به حرکت درآمد.
اشک از نظرم فتاد بر خاک
چون از نظرم خیال او رفت
هوش مصنوعی: وقتی که یاد او از ذهنم رفت، اشکهایم بر زمین ریخت.
بر چهره فتاد ز آبرو گرد
دامن بگرفت و آبرو رفت
هوش مصنوعی: نوری که از چهره میتابید، به گونهای بود که باعث شد گرد و غباری بر دامنش بیافتد و در نتیجه آن زیبایی و جذابیتش کاهش یافت.
میرفت به روی زر عجب نیست
قارون صفت زمین فرو رفت
هوش مصنوعی: در حالتی که شخصی به سوی ثروت و زر و زیور میرفت، عجیب نیست که مانند قارون که به خاطر ثروتش به زمین فرو رفت، او نیز دچار چنین سرنوشتی شود.
ساقی قدحی بده که در خاک
بسیار چو ما بد و نکو رفت
هوش مصنوعی: ای ساقی، قدحی به من بده تا بنوشم، چرا که در این دنیا، انسانهای خوب و بد بسیارند که همه به خاک رفتند.
. . . . . . . کذا. . … … …
امروز چو گرد کو به کو رفت
هوش مصنوعی: امروز مثل گردی که در کوهها به پرواز در میآید، به این سو و آن سو میروم.
ناصر صفت میان او کرد
بسیار سخن چو تار مو رفت
هوش مصنوعی: ناصر به او خیلی سخن گفت و توضیحاتی را به وجود آورد، اما این صحبتها مانند تار مویی کوچک و نازک از بین رفت.