گنجور

شمارهٔ ۱۵۱

چون صبا در کوی تو آشفته بر خواهم گذشت
بر درت بیمار خواهم رفت و درخواهم گذشت
خاک ره خواهم شدن تا دهر بر بادم دهد
بر سر کوی شما زین رهگذر خواهم گذشت
شب همه شب سوختم چون شمع، هان ای باد صبح
بر سرم بگذر که بر بویت ز سر خواهم گذشت
ز آتش دوزخ چه می‌پرسی خبر از من که من
بر صراط عشق مست و بی‌خبر خواهم گذشت
مدعی گر بهر زر چون غنچه باشد تنگ دل
من چو گل خندان و خوش از وجه زر خواهم گذشت
بر گذر ای جان ناصر بر سرم خوش همچو گل
زانکه دور از روی تو چون عمر بر خواهم گذشت

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون صبا در کوی تو آشفته بر خواهم گذشت
بر درت بیمار خواهم رفت و درخواهم گذشت
هوش مصنوعی: وقتی که نسیم به کوی تو بیفتد، با حالتی آشفته از آنجا عبور خواهم کرد. و به در خانه‌ات خواهم رفت در حالی که دلم به شدت بیمار است و باز هم از آنجا عبور خواهم کرد.
خاک ره خواهم شدن تا دهر بر بادم دهد
بر سر کوی شما زین رهگذر خواهم گذشت
هوش مصنوعی: می‌خواهم تا زمانی که زندگی بر من سخت بگذرد، مانند خاک در راه شما وجود داشته باشم و از همین راهی که می‌آیم، به سر کوی شما برسم.
شب همه شب سوختم چون شمع، هان ای باد صبح
بر سرم بگذر که بر بویت ز سر خواهم گذشت
هوش مصنوعی: در طول شب مکرر دچار سوختن شدم، مانند شمعی که در حال ذوب شدن است. ای باد صبح، به آرامی از کنارم بگذر، چرا که من به یاد تو از همه چیز خواهم گذشت و از خودم دور می‌شوم.
ز آتش دوزخ چه می‌پرسی خبر از من که من
بر صراط عشق مست و بی‌خبر خواهم گذشت
هوش مصنوعی: تو از من درباره آتش دوزخ می‌پرسی، در حالی که من در مسیر عشق به قدری سرمست و بی‌خبر هستم که به راحتی از آن عبور خواهم کرد.
مدعی گر بهر زر چون غنچه باشد تنگ دل
من چو گل خندان و خوش از وجه زر خواهم گذشت
هوش مصنوعی: اگر مدعی به خاطر طلا و زر تنگ‌دل و ناراحت باشد، من مانند گلی خندان و شاد، از زیبایی و ارزش طلا و زر عبور می‌کنم.
بر گذر ای جان ناصر بر سرم خوش همچو گل
زانکه دور از روی تو چون عمر بر خواهم گذشت
هوش مصنوعی: ای جان ناصر، خوشحالی‌ام را بر سرم بگذار، چون گل، زیرا دور از چهره‌ات، مدت عمرم به سرعت می‌گذرد.