شمارهٔ ۱۵
نرگس مستت نشانده همچو گل در خون مرا
کی رود چون غنچه مهر تو ز دل بیرون مرا
روی خود بر رو نهد، صبح ابد لیلی تو را
بوسهای بر رو زند، روز جزا مجنون مرا
همچو گردونم ز دل بیرون نیاید مهر تو
ور بگرداند به سر مهر تو چون گردون مرا
راندم آب چشم گلگون، رفت بر خاک درت
زود با منزل رساند گرم رو گلگون مرا
در پس دیوار عزلت تنگدل بنشستهام
همچو سایه چند کاهد مهر روز افزون مرا
من سر واعظ ندارم مطرب آهنگی بساز
گو برو افسانه خوان، دیگر مخوان افسون مرا
دی سرشکم گفت ناصر ریختم خون دلت
بر در دلدار میترسم که گیرد خون مرا
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نرگس مستت نشانده همچو گل در خون مرا
کی رود چون غنچه مهر تو ز دل بیرون مرا
هوش مصنوعی: چشمهای زیبایت مرا به حالتی مست و شگفتآور در آورده است، مانند گلی که در خون خود نشسته است. چگونه ممکن است عشق تو که مانند غنچهای در دلم است، بهراحتی از دل من خارج شود؟
روی خود بر رو نهد، صبح ابد لیلی تو را
بوسهای بر رو زند، روز جزا مجنون مرا
هوش مصنوعی: صورت خود را بر صورت من میگذارد و صبح ابد با لبهایش تو را خواهد بوسید، در روز قیامت مجنون من را.
همچو گردونم ز دل بیرون نیاید مهر تو
ور بگرداند به سر مهر تو چون گردون مرا
هوش مصنوعی: من مانند آسمان، عشق تو از دل من نمیرود. حتی اگر به دور بگردد، عشق تو همچنان بر من حاکم است.
راندم آب چشم گلگون، رفت بر خاک درت
زود با منزل رساند گرم رو گلگون مرا
هوش مصنوعی: چشمهایم پر از اشک شده، و این اشکها به زمین تو میریزد. با سرعت مرا به خانهام میبرند و دلم برای تو بسیار تنگ است.
در پس دیوار عزلت تنگدل بنشستهام
همچو سایه چند کاهد مهر روز افزون مرا
هوش مصنوعی: در پشت دیوار تنهاییام نشستهام و مانند سایهای هستم که هر روز بیشتر از قبل به عشق و محبت میافزاید.
من سر واعظ ندارم مطرب آهنگی بساز
گو برو افسانه خوان، دیگر مخوان افسون مرا
هوش مصنوعی: من به نصیحتهای واعظ و پندهای او نیازی ندارم. ای نوازنده، آهنگی بساز و برو افسانهات را بخوان، دیگر جادو و سحر من را نخوان.
دی سرشکم گفت ناصر ریختم خون دلت
بر در دلدار میترسم که گیرد خون مرا
هوش مصنوعی: دیروز با اشک خود کام دل تو را بر در معشوق ریختم، اما میترسم که این اشکها به من آسیب برسانند و بلایی بر سرم بیآورد.