گنجور

شمارهٔ ۱۴۹

عمرم همه آن بود که در کوی تو بگذشت
مردن به ازین عمر که بی روی تو بگذشت
میداد صبا بوی تو، دل رفت به آن بوی
از باد دل گمشده بر بوی تو بگذشت
در جادوئی از چشم تو زلف به سر آمد
از ترک ختا طرهٔ هندوی تو بگذشت
امشب به یقین می‌گذرد اشک من از دوش
در حسرت موئی که ز زانوی تو بگذشت
هر ناله که من بر زبر چرخ رساندم
تیریست که از سینهٔ بدگوی تو بگذشت
بشکافم اگر موی شود نکتهٔ باریک
از بسکه ز پیش نظرم موی تو بگذشت
ناصر دل خود را هدف تیر بلا ساخت
وانگه به کمانخانهٔ ابروی تو بگذشت

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عمرم همه آن بود که در کوی تو بگذشت
مردن به ازین عمر که بی روی تو بگذشت
هوش مصنوعی: تمام عمر من در کوی تو گذشت، و مردن به مراتب بهتر از این است که زندگی‌ام را بدون دیدن روی تو بگذرانم.
میداد صبا بوی تو، دل رفت به آن بوی
از باد دل گمشده بر بوی تو بگذشت
هوش مصنوعی: نسیم ملایم بوی تو را به من می‌دهد و دل من به خاطر آن عطر دلربا پر می‌کشد. باد، دل گمشده‌ام را با خود می‌برد و به بوی تو می‌رساند.
در جادوئی از چشم تو زلف به سر آمد
از ترک ختا طرهٔ هندوی تو بگذشت
هوش مصنوعی: از نگاه تو جادوئی در کار بود و موها به زیبایی جمع شدند. موهای زیبای تو، که نشانی از سرزمین‌های دور دارد، همه چیز را تحت تأثیر خود قرار داد.
امشب به یقین می‌گذرد اشک من از دوش
در حسرت موئی که ز زانوی تو بگذشت
هوش مصنوعی: امشب مطمئن هستم که اشک‌هایم به خاطر حسرت موهایی که از جلوی زانوی تو رد شد، بر روی دوش من جاری می‌شود.
هر ناله که من بر زبر چرخ رساندم
تیریست که از سینهٔ بدگوی تو بگذشت
هوش مصنوعی: هر صدایی که من به آسمان فرستادم، مانند تیری است که از سینهٔ شخص بدگوی تو عبور کرده.
بشکافم اگر موی شود نکتهٔ باریک
از بسکه ز پیش نظرم موی تو بگذشت
هوش مصنوعی: اگر بخواهم موهایت را بشکافم، شاید بتوانم نکتهٔ ظریفی پیدا کنم؛ زیرا آن‌قدر زیبایی تو در نظر من جلوه کرده که تمامی خط و خش‌های آن را فراموش کرده‌ام.
ناصر دل خود را هدف تیر بلا ساخت
وانگه به کمانخانهٔ ابروی تو بگذشت
هوش مصنوعی: ناصر دل خود را به هدف بلای عشق قرار داد و سپس به کمانخانهٔ ابروی تو روی آورد.