گنجور

شمارهٔ ۱۴۵

مرا به بعد مکان از شما جدائی نیست
که هر کجا روم از دام دل رهائی نیست
هر آنچه در نظرم آید از شمایل تو
به جز وظیفهٔ شوخی و دلربائی نیست
در آن حریم که خلوتسرای حضرت اوست
جواز و منع به رندی و پارسائی نیست
رقیب دید مرا مست و گفت: ای ناصر
مگر سلوک تو زانرو که می‌نمائی نیست
منِ گدای نی‌ام مرد راه او لیکن
هوای عشق به سلطانی و گدائی نیست

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مرا به بعد مکان از شما جدائی نیست
که هر کجا روم از دام دل رهائی نیست
هوش مصنوعی: هرچقدر هم که از شما دور شوم، باز هم از احساسات و عشق به شما نمی‌توانم رها شوم. هر جا بروم، یاد شما همیشه با من خواهد بود.
هر آنچه در نظرم آید از شمایل تو
به جز وظیفهٔ شوخی و دلربائی نیست
هوش مصنوعی: هر چیزی که در ذهنم از تو بخواهد، فقط جنبهٔ شوخی و زیبایی تو را نشان می‌دهد و غیر از این نیست.
در آن حریم که خلوتسرای حضرت اوست
جواز و منع به رندی و پارسائی نیست
هوش مصنوعی: در آن مکان مقدس که محفل خاص خداوند است، نه محدودیتی برای رندی وجود دارد و نه مانعی برای پارسایی.
رقیب دید مرا مست و گفت: ای ناصر
مگر سلوک تو زانرو که می‌نمائی نیست
هوش مصنوعی: رقیب مرا در حال مستی دید و گفت: ای ناصر، آیا رفتار تو نشان‌دهنده‌ی یک راه و رسم واقعی نیست؟
منِ گدای نی‌ام مرد راه او لیکن
هوای عشق به سلطانی و گدائی نیست
هوش مصنوعی: من همچون یک گدای ساده به دنبال او هستم، اما عشق من به او نه به خاطر مقام سلطنت است و نه به خاطر گدایی.