گنجور

شمارهٔ ۱۴۳

کار عشق است اگر پیش تو انکاری نیست
عاشق حسن بتانیم و جز این کاری نیست
دوست نبود که به دل میل ندارد با دوست
یار نبود که به جان در طلب یار نیست
بسکه در عشق تو آزرد مرا طعن رقیب
زار می‌نالم و در خاطرم آزاری نیست
گر دلم هست ز سودای تو بیماری خوش
خوشتر از نرگس مخمور تو بیماری نیست
گر چو چشم تو من آشفته‌ام و مست و خراب
عذرم آن است که در دور تو هشیاری نیست
عقل در حلقهٔ گیسوی تو سودائی شد
که چنین گرم که بازار تو بازاری نیست
ناصر از گفتهٔ خود گوی به مطرب غزلی
که دلاویزتر از شعر تو گفتاری نیست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کار عشق است اگر پیش تو انکاری نیست
عاشق حسن بتانیم و جز این کاری نیست
هوش مصنوعی: عشق کاری است که اگر تو انکار کنی، اهمیتی ندارد. ما فقط عاشق زیبایی‌ها هستیم و جز این هیچ کار دیگری انجام نمی‌دهیم.
دوست نبود که به دل میل ندارد با دوست
یار نبود که به جان در طلب یار نیست
هوش مصنوعی: دوستی نیست که به دلش علاقه‌ای به همراهی ندارد و یاری نیست که برای یافتن دوست، تلاش نکند.
بسکه در عشق تو آزرد مرا طعن رقیب
زار می‌نالم و در خاطرم آزاری نیست
هوش مصنوعی: در عشق تو به حدی آزرده‌ام که صدای ناله‌ام به خاطر سخنان دلسردکننده رقیب است، اما در یادم هیچ آزار و رنجی نیست.
گر دلم هست ز سودای تو بیماری خوش
خوشتر از نرگس مخمور تو بیماری نیست
هوش مصنوعی: اگر دلم به خاطر عشق تو بیمار است، این بیماری حتی از بیماری نرگس مست زیبایت نیز خوشایندتر است.
گر چو چشم تو من آشفته‌ام و مست و خراب
عذرم آن است که در دور تو هشیاری نیست
هوش مصنوعی: اگر من همچون چشم تو بی‌تاب و مست و بی‌خود هستم، دلیلش این است که در اطراف تو دیگر حالتی از هوشیاری ندارم.
عقل در حلقهٔ گیسوی تو سودائی شد
که چنین گرم که بازار تو بازاری نیست
هوش مصنوعی: عقل در زیبایی و جاذبهٔ موهای تو غرق شده و به شدت تحت تأثیر قرار گرفته است، به‌طوری که این احساس هیچ جایی برای بازارهای دیگر ندارد و منحصر به فرد است.
ناصر از گفتهٔ خود گوی به مطرب غزلی
که دلاویزتر از شعر تو گفتاری نیست
هوش مصنوعی: ناصر به مطرب می‌گوید که هیچ چیز زیباتر از سخنان خودت وجود ندارد و تو بهترین شاعر هستی.