شمارهٔ ۱۳۳
مُردم از غم وین غمم بر سر که غمخوار نیست
شاد بادا غم که جز با وی وفاداریم نیست
مُردهام دیده است، پندارد مگر من زندهام
در حقیقت این تمنا غیر پنداریم نیست
صد هزاران راز دارم در دل پر درد خویش
زار مینالم ولیکن با کس آزاریم نیست
از دو عالم رو به سودای بتی آوردهام
در شب گیسوی او هم روز بازاریم نیست
میکشد ناصر جفای یار و کوشش میکند
جز وفا و مهربانی در جهان کاریم نیست
کتاب درخشانی این شماره را ندارد. در عوض غزل ۱۴۰ یک غزل اضافه دارد بدون شماره و یان را جایگزین کردم (الف. رسته)
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مُردم از غم وین غمم بر سر که غمخوار نیست
شاد بادا غم که جز با وی وفاداریم نیست
هوش مصنوعی: از غم زیاد به حالتی رسیدم که حس میکنم میمیرم، اما این غم همراه من است و هیچکس نیست که به فکر من باشد. امیدوارم این غم همیشه باشد چون من جز با او وفاداری ندارم.
مُردهام دیده است، پندارد مگر من زندهام
در حقیقت این تمنا غیر پنداریم نیست
هوش مصنوعی: من مانند مردهای هستم که تنها به نظر میرسد زندهام، اما در واقع این آرزو یا خواستهام، حقیقتی جز تصور نیست.
صد هزاران راز دارم در دل پر درد خویش
زار مینالم ولیکن با کس آزاریم نیست
هوش مصنوعی: من در دل خود هزاران راز دارم و به شدت دلم پر از درد است. با این حال، من تنها زاری میکنم و هیچ آزار و مزاحمتی برای دیگران ندارم.
از دو عالم رو به سودای بتی آوردهام
در شب گیسوی او هم روز بازاریم نیست
هوش مصنوعی: در دل شب، آرزوی معشوقی را دارم که در هر دو جهان، عشق او را ترجیح دادهام؛ حتی در روشنی روز هم نمیتوانم از یاد او بیرون بیایم.
میکشد ناصر جفای یار و کوشش میکند
جز وفا و مهربانی در جهان کاریم نیست
هوش مصنوعی: ناصر از ظلم و بیوفایی دوستانش رنج میکشد و تلاش میکند تا در دنیا فقط کارهایی از محبت و صداقت انجام دهد.
کتاب درخشانی این شماره را ندارد. در عوض غزل ۱۴۰ یک غزل اضافه دارد بدون شماره و یان را جایگزین کردم (الف. رسته)
هوش مصنوعی: این شماره کتاب، به خاطر نداشتن یک اثر درخشان، متفاوت است. به جای آن، غزل ۱۴۰ یک غزل اضافی بدون شماره دارد که آن را جایگزین کردهام.