شمارهٔ ۱۲۸
یا رب آن اوج نشین کوکب سیارهٔ کیست
نظر آن مه بیمهر به استارهٔ کیست
اشک سرخ و رخ زرد و دل گرم و دم سرد
شمع سوخته ز آتش رخسارهٔ کیست
دل بلبل به جفای گل اگر پاره شده است
دل گل هیچ ندانیم که صد پارهٔ کیست
غرقهٔ خون جگر مانده گل بر سر خار
باز پرسید که خارم ز دل خارهٔ کیست
چین زلف تو که چون شام غریبان تیرهست
در خم هر سر مویش دل آوارهٔ کیست
دل خونخوارهٔ من تشنه به خون لب توست
لب تو تشنه به خون دل خونخوارهٔ کیست
چارهای گر نکنی درد دل ناصر را
وقت جان دادن او پرس که بیچارهٔ کیست
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یا رب آن اوج نشین کوکب سیارهٔ کیست
نظر آن مه بیمهر به استارهٔ کیست
هوش مصنوعی: ای خدای بزرگ، آن کسی که در اوج آسمانها نشسته و مثل یک ستاره درخشان است، کیست؟ همچنین آن مهی که محبت ندارد و مانند ستارهها میدرخشد، چه کسی است؟
اشک سرخ و رخ زرد و دل گرم و دم سرد
شمع سوخته ز آتش رخسارهٔ کیست
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف حالتی از افراد میپردازد که به خاطر عشق یا درد و رنجی که کشیدهاند، حالتی متضاد دارند. شخصی چهرهای زرد و مظلوم دارد در حالی که دلش گرم و پر از امید است. اشکهای او سرخ است، نشانهای از غم و اندوهی عمیق. در نهایت، سؤال میشود که این وضعیت به چه کسی تعلق دارد که مانند شمعی سوخته از آتش درونش رنج میکشد.
دل بلبل به جفای گل اگر پاره شده است
دل گل هیچ ندانیم که صد پارهٔ کیست
هوش مصنوعی: دل بلبل به خاطر بیوفایی گل اگر شکسته شده، دل گل هم نمیداند که پارههای دل چه کسی است.
غرقهٔ خون جگر مانده گل بر سر خار
باز پرسید که خارم ز دل خارهٔ کیست
هوش مصنوعی: گل که بر سر خار مانده، در حالتی غمگین و پر از درد به دیگران میگوید که من از خون جگر خود غرق شدهام و از آنها میپرسد که خار به دل من چه کرده است و این درد از کجا نشأت گرفته است.
چین زلف تو که چون شام غریبان تیرهست
در خم هر سر مویش دل آوارهٔ کیست
هوش مصنوعی: زلفهای چیندار تو که مانند شبهای تار و غمانگیز به نظر میرسد، در هر نوری از موهایت، دل چه کسی را درگیر و آشفته کرده است؟
دل خونخوارهٔ من تشنه به خون لب توست
لب تو تشنه به خون دل خونخوارهٔ کیست
هوش مصنوعی: دل زخمخورده من به لبهای تو که خونین است تشنه است و لبهای تو نیز به درد و رنج دل زخمخوردهای که دارد، تشنه است. حالا بگو این دل زخمی کیست که اینقدر به خون تو وابسته است؟
چارهای گر نکنی درد دل ناصر را
وقت جان دادن او پرس که بیچارهٔ کیست
هوش مصنوعی: اگر به درد دل ناصر رسیدگی نکنی، وقتی که جان میدهد از او بپرس که بیچاره متعلق به چه کسی است.