گنجور

شمارهٔ ۱۱۴

ز چشمم خون دل هر شب روان است
سرشک خونی‌ام از شبروان است
دوان یک شب روانم از شماخی
که جان و دل مرا در شابران است
سمند عزم را بربسته‌ام زین
همین دم اشک گلگونم روان است
رکابم گر گران باشد مکن عیب
که با من بخت گمره همعنان است
سبک بار سفر می‌بست ناصر
ولی جان بربرش بار گران است

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز چشمم خون دل هر شب روان است
سرشک خونی‌ام از شبروان است
هوش مصنوعی: هر شب از چشمانم اشک‌های دل بیرون می‌آید و این اشک‌ها مانند خون، از شب‌زنده‌داران جاری است.
دوان یک شب روانم از شماخی
که جان و دل مرا در شابران است
هوش مصنوعی: یک شب در حال دویدن هستم از شوقی که جان و دل من در محبت شماست.
سمند عزم را بربسته‌ام زین
همین دم اشک گلگونم روان است
هوش مصنوعی: من تصمیمم را گرفته‌ام و اکنون از چشمانم اشک‌هایی به رنگ گل جاری است.
رکابم گر گران باشد مکن عیب
که با من بخت گمره همعنان است
هوش مصنوعی: اگر زین و رکابم سنگین باشد، به من ایراد نگیر، چون که بخت من در کنارش حرکت می‌کند.
سبک بار سفر می‌بست ناصر
ولی جان بربرش بار گران است
هوش مصنوعی: ناصر آماده سفر بود و بی‌مقدار بار بسته بود، اما دلش به خاطر محبت و ارتباطش با کسی که برایش ارزشمند است، سنگین و پراسترس بود.