شمارهٔ ۱۱۲
گلست آنکه ز حسنش جهان گلستان است
از او به هر چمنی صدهزار دستان است
چو غنچه گر دهن او به خنده پیدا شد
هنوز زیر لبش خندههای پهنان است
دل صنوبری غنچه را صبا بِرِبود
که سرو بر سر گل هچو بید لرزان است
بریز خون صراحی که خونبها ساقی
هزار جان گرامی دهیم و ارزان است
مرا تو عمری اگر عهد بشکنی چه عجب
که عهد عمر به ما سخت سست پیمان است
دعاست روی تو را سورتی که بر ورق است
شفاست شهد تو را آیتی که در شان است
چو باد صبح دم از زلف او مزن ناصر
درین حدیث که پیچیده و پریشان است
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گلست آنکه ز حسنش جهان گلستان است
از او به هر چمنی صدهزار دستان است
هوش مصنوعی: آن کسی که زیباییاش باعث شده دنیا مانند یک گلستان باشد، به طور طبیعی در هر باغ و چمنی، صدها دست از گلهای زیبا وجود دارد.
چو غنچه گر دهن او به خنده پیدا شد
هنوز زیر لبش خندههای پهنان است
هوش مصنوعی: وقتی چهرهاش به خنده باز میشود، مانند غنچهای که شکفته میشود، اما هنوز در دلش خندههای پنهانی نهفته است.
دل صنوبری غنچه را صبا بِرِبود
که سرو بر سر گل هچو بید لرزان است
هوش مصنوعی: نسیم دلانگیزی غنچه را نوازش کرد، در حالی که سرو در بالای گل، همچون بید لرزان به نظر میرسد.
بریز خون صراحی که خونبها ساقی
هزار جان گرامی دهیم و ارزان است
هوش مصنوعی: هر وقت که مشغول نوشیدن هستیم، بیتوجه به قیمت، جانهای عزیزمان را برای لذت بردن از شراب و زیباییهای آن میدهیم و این کار برای ما کمارزش و بیاهمیت است.
مرا تو عمری اگر عهد بشکنی چه عجب
که عهد عمر به ما سخت سست پیمان است
هوش مصنوعی: اگر تو در عمرم به پیمان خود وفا نکنی، جای تعجبی ندارد؛ زیرا خود زندگیام هم عهد و پیمان محکمی ندارد.
دعاست روی تو را سورتی که بر ورق است
شفاست شهد تو را آیتی که در شان است
هوش مصنوعی: شما درخشان و زیبا هستید، همانطور که دعا بر زبان جاری میشود. وجود شما مانند شفا و نیکی است که در کلام و آیات الهی تجلی میکند.
چو باد صبح دم از زلف او مزن ناصر
درین حدیث که پیچیده و پریشان است
هوش مصنوعی: مانند بادی که در صبح به آرامی از زلف معشوق میگذرد، ناصر، در این موضوع بحث نکن که قضیه پیچیده و نامنظم است.