گنجور

شمارهٔ ۳۱ - در مدح سلطان اویس

کعبتین روز و شب در طاق اخضر کرده‌اند
هفت مهره در دو شش خانه مششدر کرده‌اند
بلعجب منصوبه‌ای از غیب می‌آید پدید
مختلف نقشی به هر صورت مصور کرده‌اند
تا دو شمع افروختند از مهر و مه در روز محاق
همچو پروانه فلک را آتشین پر کرده‌اند
بر در مشرق مه و خورشید در روز محاق
حلقه و سندان گردون گوئی از زر کرده‌اند
شاه انجم را که او بر شیر می‌گردد سوار
باز در برج حمل قربان لاغر کرده‌اند
نقش ماه نو که چون ابروی دلبر دلکش است
همچو مرتاضش از آن رخسارهٔ انور کرده‌اند
کارداران نما را گشت نورش رهنما
تا بساط خاک را از خلد خوشتر کرده‌اند
چون گل سوری ز مهد غنچه بیرون کرد سر
بر وی از باران نثار دُر و گوهر کرده‌اند
گه به تیغ برق فرق دور را بشکافتند
گه به گوش رعد گوش دهر را کر کرده‌اند
سنبل عنبر به بوی عود مشکین ساختند
چشم نرگس را به روی گل منور کرده‌اند
غنچه ظاهر سبز و باطن سرخ، گویا خازنان
حقهٔ پیروزه پر یاقوت احمر کرده‌اند
سبزه آلوده به خاک و گل گریبان کرده چاک
گوئیا اموات روز حشر سر بر کرده‌اند
تا شود باد صبا در مجلس گل عطرسای
همچو هاون لاله را پر مشک و عنبر کرده‌اند
این همه بوی عبیر از غنچه می‌آمد که دوش
اندرون او پر از آتش چو مجمر کرده‌اند
نقش بندان قوای نامیه، طوبی لهم
سرو را با سدره و طوبی برابر کرده‌اند
در چمن ساز طرب را باده نوشان صبوح
غنچهٔ‌ گل را صراحی، لاله ساغر کرده‌اند
دلبران حوروش بر یاد فردا هر شبی
روی ساقی جنت و می آب کوثر کرده‌اند
بلبلان بزم، یعنی لعبتان رود زن
هر زمان بر روی گل آهنگ دیگر کرده‌اند
چنگیان چنگ گیسو تیز کرده چنگها
پیر زالی را به رغبت تنگ در بر کرده‌اند
پرتو روی مغنی در پس او تار چنگ
صفحهٔ خورشید پنداری که مسطر کرده‌اند
راهبان انجیل می‌خوانند در گوش رباب
چار زنار مسیحا رشتهٔ خر کرده‌اند
مار چو افغان بر آرد از دم افسونگران
در دهان او به جای زهر شکر کرده‌اند
دف چو ماه چارده پیرامن او اختران
اقتران با زهرهٔ خورشید پیکر کرده‌اند
مطربان خوش نوا اندر سپاهان و عراق
این قصیده در مدیح شاه از بر کرده‌اند
ظل یزدان، آفتاب سلطنت، سلطان اویس
آنکه هفت اقلیم را بر وی مقرر کرده‌اند
رأی او را آفتاب هر دو عالم خوانده‌اند
عدل او را سایه‌بان هفت کشور کرده‌اند
دولت او را نظام چار عنصر داده‌اند
طالع او را دلیل هفت اختر کرده‌اند
آز را از خوان انعامش شکم پر یافتند
فقر را از فیض جود او توانگر کرده‌اند
حکم او را سروران دهر گردن می‌نهند
خاک پایش را سران ملک افسر کرده‌اند
می‌دهد نُه چرخ و چار ارکان گواهی کز ازل
پادشاهی را به نام شاه محضر کرده‌اند
ناظری چون او نیامد بوستان دهر را
تا اساس طاق این پیروزه منظر کرده‌اند
شیر مردان بر بساط معرکه همچون زنان
روز مردی بر سر از بیم تو چادر کرده‌اند
آب از سهم سنان تو همی پوشد زره
غنچه را از بیم پیکان تو مغفر کرده‌اند
چون تو فرزندی نزاید از موالید ثلاث
نُه پدر تا اتصال چار مادر کرده‌اند
تا ز گرد مرکب تو چشم آهو کحل یافت
موی او را شانه از چنگ غضنفر کرده‌اند
زنده می‌آرند دشمن را غلامانت به چنگ
شاهبازان همچنین صید کبوتر کرده‌اند
کلک ناصر را که از ثعبان موسی آیت است
وقت انشای ثنایت سحر گستر کرده‌اند
دولت پیر تو و بخت جوان با هم قرین
کین جوان و پیر عهدی نیک در خور کرده‌اند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کعبتین روز و شب در طاق اخضر کرده‌اند
هفت مهره در دو شش خانه مششدر کرده‌اند
هوش مصنوعی: کعبه‌ای که به سمت قبله قرار دارد، در روز و شب در حال فروغ و روشنایی است و هفت نقطه در دو فضای مختلف قرار گرفته‌اند.
بلعجب منصوبه‌ای از غیب می‌آید پدید
مختلف نقشی به هر صورت مصور کرده‌اند
هوش مصنوعی: چرا که شگفتا، شبهه‌ای از عالم غیب ظهور می‌کند که در هر شکل و صورتی نقشی متفاوت دارد و به تصویر کشیده شده است.
تا دو شمع افروختند از مهر و مه در روز محاق
همچو پروانه فلک را آتشین پر کرده‌اند
هوش مصنوعی: دو شمع از عشق به همدیگر روشن کردند و در روزی که ماه در کنار خورشید دیده نمی‌شود، مانند پروانه‌ای که دور شمع می‌چرخد، آسمان را به رنگ آتش درآورده‌اند.
بر در مشرق مه و خورشید در روز محاق
حلقه و سندان گردون گوئی از زر کرده‌اند
هوش مصنوعی: در روزی که خورشید و ماه پنهان شده‌اند،‌ گویی دنیای گردان از طلا ساخته شده و زیبایی خاصی دارد.
شاه انجم را که او بر شیر می‌گردد سوار
باز در برج حمل قربان لاغر کرده‌اند
هوش مصنوعی: شاه ستاران که بر شیر سوار است، در برج حمل قربانی لاغر کرده‌اند.
نقش ماه نو که چون ابروی دلبر دلکش است
همچو مرتاضش از آن رخسارهٔ انور کرده‌اند
هوش مصنوعی: ماه نو به زیبایی ابروی دلبر عاشق است و همچون زاهدانی که از نور چهره‌ی زیبا بهره‌مند شده‌اند، درخشندگی‌اش را به تصویر کشیده است.
کارداران نما را گشت نورش رهنما
تا بساط خاک را از خلد خوشتر کرده‌اند
هوش مصنوعی: نور نشان‌دهنده‌ای برای نمایه‌ها و کاردانی است که محیط را از آنچه که در خاک است، زیباتر و دلپذیرتر کرده است.
چون گل سوری ز مهد غنچه بیرون کرد سر
بر وی از باران نثار دُر و گوهر کرده‌اند
هوش مصنوعی: وقتی که گل سرخ از خوابگاه گل‌برگ‌ها بیرون می‌آید، بر سرش باران از مروارید و گوهر نثار شده است.
گه به تیغ برق فرق دور را بشکافتند
گه به گوش رعد گوش دهر را کر کرده‌اند
هوش مصنوعی: گاهی برق با قدرت، دوری را شکافته و جایی دیگر، رعد آنچنان صدا می‌کند که گوش زمانه را کر می‌کند.
سنبل عنبر به بوی عود مشکین ساختند
چشم نرگس را به روی گل منور کرده‌اند
هوش مصنوعی: سنبل و عنبر به خوشبو بودن عود و مشک پرداخته‌اند و چشم نرگس را به زیبایی گل روشن کرده‌اند.
غنچه ظاهر سبز و باطن سرخ، گویا خازنان
حقهٔ پیروزه پر یاقوت احمر کرده‌اند
هوش مصنوعی: غنچه‌ای است که از بیرون سبز و از درون قرمز به نظر می‌رسد، گویی خزانه‌دارانی با زرنگی و مهارت یاقوت قرمزی را در آن پنهان کرده‌اند.
سبزه آلوده به خاک و گل گریبان کرده چاک
گوئیا اموات روز حشر سر بر کرده‌اند
هوش مصنوعی: سبزه‌ها که زیر خاک و گل هستند، چاک و پارگی در لباس خود ایجاد کرده‌اند؛ انگار که مردگان در روز قیامت سر از خاک بیرون آورده‌اند.
تا شود باد صبا در مجلس گل عطرسای
همچو هاون لاله را پر مشک و عنبر کرده‌اند
هوش مصنوعی: باد صبا به مجلس گل آمده و عطرش همچون عطری خوشبو است که از هاون لاله بیرون می‌آید و با مشک و عنبر پر شده است.
این همه بوی عبیر از غنچه می‌آمد که دوش
اندرون او پر از آتش چو مجمر کرده‌اند
هوش مصنوعی: بوی خوش عطر از غنچه‌ها به مشام می‌رسید و این نشان می‌دهد که درون آن‌ها آتش و نشاطی وجود دارد که همچون زغالی در دل آتش می‌درخشد.
نقش بندان قوای نامیه، طوبی لهم
سرو را با سدره و طوبی برابر کرده‌اند
هوش مصنوعی: در این بیت، اشاره به این است که هنرمندان و سازندگان با مهارت و خلاقیت خود، ویژگی‌های درخت طوبی را با درخت سدره مقایسه کرده‌اند. این نشان‌دهنده زیبایی و ارزشمندی است که به آنها بخشیده شده و به نوعی استعداد و قدرت خلق زیبایی‌های طبیعی را به تصویر می‌کشد.
در چمن ساز طرب را باده نوشان صبوح
غنچهٔ‌ گل را صراحی، لاله ساغر کرده‌اند
هوش مصنوعی: در باغ و چمن، نوازندهٔ شادی، شراب را در اوایل صبح به گلِ غنچه تقدیم کرده و لاله را به عنوان جامی برای می‌نوشانده‌اند.
دلبران حوروش بر یاد فردا هر شبی
روی ساقی جنت و می آب کوثر کرده‌اند
هوش مصنوعی: دلباختگان معشوق به یاد آینده هر شب بر روی ساقی بهشتی و شراب کوثر می‌نشینند.
بلبلان بزم، یعنی لعبتان رود زن
هر زمان بر روی گل آهنگ دیگر کرده‌اند
هوش مصنوعی: بلبلان در باغ، به معنی پرندگان شادی هستند که در هر زمان که بر روی گل می‌نشینند، آهنگی جدید و متفاوت سر می‌دهند.
چنگیان چنگ گیسو تیز کرده چنگها
پیر زالی را به رغبت تنگ در بر کرده‌اند
هوش مصنوعی: چنگ‌زن‌ها، موهای زیبای خود را با دقت و مهارت بافته‌اند و با شوق و اشتیاق، پیرمرد رنجور را در آغوش گرفته و نوازش می‌کنند.
پرتو روی مغنی در پس او تار چنگ
صفحهٔ خورشید پنداری که مسطر کرده‌اند
هوش مصنوعی: نور صورت خواننده به قدری درخشان است که وقتی به پشت او نگاه می‌کنی، انگار تار چنگی به رنگ خورشید وجود دارد و مثل اینکه نوشته شده است.
راهبان انجیل می‌خوانند در گوش رباب
چار زنار مسیحا رشتهٔ خر کرده‌اند
هوش مصنوعی: راهبان در حال خواندن انجیل هستند و در کنار آنها ربابی می‌نوازد، در حالی که چهار زنجیر از مسیحا به هم گره خورده‌اند.
مار چو افغان بر آرد از دم افسونگران
در دهان او به جای زهر شکر کرده‌اند
هوش مصنوعی: مار که به مانند افغان‌ها (صدای ناله و گریه) از دم افسونگران (جادوگران) صدا درمی‌آورد، در دهانش به جای زهر، شکر گذاشته‌اند. این جمله به نوعی نشان‌دهنده تغییر یا تحولی است که در جادوگری و کلام بیان شده است، به طوری که به جای خطر و زهر، شیرینی و خوشی وجود دارد.
دف چو ماه چارده پیرامن او اختران
اقتران با زهرهٔ خورشید پیکر کرده‌اند
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف زیبایی و درخشندگی ماه در شب اشاره دارد، که دور آن ستاره‌ها به همراه سیاره زهره و درخشش خورشید به زیبایی و شکوه بیشتری افزوده‌اند. به عبارت دیگر، ماه به عنوان یک موجود زیبا و شگفت‌انگیز در کنار ستاره‌ها و دیگر اجرام آسمانی قرار گرفته و فضایی دل‌انگیز و چشم‌نواز را ایجاد کرده است.
مطربان خوش نوا اندر سپاهان و عراق
این قصیده در مدیح شاه از بر کرده‌اند
هوش مصنوعی: خوانندگان با صدای دل‌نواز در شهرهای سپاهان و عراق، این شعر را به ستایش شاه خوانده‌اند.
ظل یزدان، آفتاب سلطنت، سلطان اویس
آنکه هفت اقلیم را بر وی مقرر کرده‌اند
هوش مصنوعی: سلطنت و قدرت اویس، که همچون سایه‌ای از خداوند بزرگ است، به گونه‌ای درخشان است که به مانند آفتاب در آسمان می‌درخشد و بر تمام هفت اقلیم تسلط دارد.
رأی او را آفتاب هر دو عالم خوانده‌اند
عدل او را سایه‌بان هفت کشور کرده‌اند
هوش مصنوعی: رأی و نظر او را همچون آفتاب عالم‌گیر می‌دانند و بر اساس عدالت او، سایه‌بان و محافظت از هفت کشور برقرار شده است.
دولت او را نظام چار عنصر داده‌اند
طالع او را دلیل هفت اختر کرده‌اند
هوش مصنوعی: قدرت و سعادت او به خاطر توازن و harmony چهار عنصر طبیعی به او داده شده و سرنوشتش به وسیله هفت سیاره هدایت می‌شود.
آز را از خوان انعامش شکم پر یافتند
فقر را از فیض جود او توانگر کرده‌اند
هوش مصنوعی: نعمت و برکت در این دنیا به نوعی تقسیم شده‌اند؛ عده‌ای با بهره‌مندی از فراوانی و انعام زندگی می‌کنند، در حالی که گروهی دیگر از لطف و generosity او به ثروت و توانگری رسیده‌اند. این بیانگر این است که خداوند به هر کس به گونه‌ای ارزانی می‌دارد و در نهایت همه از رحمت او بهره‌مند می‌شوند.
حکم او را سروران دهر گردن می‌نهند
خاک پایش را سران ملک افسر کرده‌اند
هوش مصنوعی: فرمان او را بزرگ‌ترین فرمانروایان زمان به گردن می‌آورند و گرد پای او، سران کشورها تاج و افسر گذاشته‌اند.
می‌دهد نُه چرخ و چار ارکان گواهی کز ازل
پادشاهی را به نام شاه محضر کرده‌اند
هوش مصنوعی: از هر طرفی که نگاه کنی، نشانه‌هایی وجود دارد که از آغاز خلقت، پادشاهی را به نام شاه در دفتر ثبت کرده‌اند.
ناظری چون او نیامد بوستان دهر را
تا اساس طاق این پیروزه منظر کرده‌اند
هوش مصنوعی: نظاره‌گری مانند او در طول تاریخ به وجود نیامده است، چرا که زیبایی‌های این دنیا را به اندازه‌ای به تصویر کشیده که اساس و پایه‌های آن را تحت تأثیر قرار داده است.
شیر مردان بر بساط معرکه همچون زنان
روز مردی بر سر از بیم تو چادر کرده‌اند
هوش مصنوعی: قهرمانان میدان جنگ به خاطر ترس تو، مانند زنان در روز محشر، سرشان را با چادر پوشانده‌اند.
آب از سهم سنان تو همی پوشد زره
غنچه را از بیم پیکان تو مغفر کرده‌اند
هوش مصنوعی: آب به خاطر سنان تو زره‌پوش غنچه را می‌سازد و از ترس تیر تو، برای آن مغفر ساخته‌اند.
چون تو فرزندی نزاید از موالید ثلاث
نُه پدر تا اتصال چار مادر کرده‌اند
هوش مصنوعی: وقتی تو فرزندی به دنیا نیاوری، نه پدر و مادر با هم نمی‌توانند فرزندی را به دنیا بیاورند.
تا ز گرد مرکب تو چشم آهو کحل یافت
موی او را شانه از چنگ غضنفر کرده‌اند
هوش مصنوعی: چشمان آهو به دلیل گرد و غبار مرکب تو رنگین شده، و موهای او را از چنگال شیر آزاد کرده‌اند.
زنده می‌آرند دشمن را غلامانت به چنگ
شاهبازان همچنین صید کبوتر کرده‌اند
هوش مصنوعی: دشمنان را مانند کبوتر به دام می‌اندازند و غلامان تو به خوبی آن‌ها را شکار می‌کنند، درست مانند شاهبازانی که به راحتی کبوترها را صید می‌کنند.
کلک ناصر را که از ثعبان موسی آیت است
وقت انشای ثنایت سحر گستر کرده‌اند
هوش مصنوعی: تکنیک‌های هنری ناصر، که نشان‌دهنده قدرت موسی است، در هنگام خلق ستایش تو به خوبی نمایان شده‌اند.
دولت پیر تو و بخت جوان با هم قرین
کین جوان و پیر عهدی نیک در خور کرده‌اند
هوش مصنوعی: خوشبختی و نعمت‌های تو تجربه‌ای کهن دارند و شانس جوانی تو نیز در کنار آن‌ها قرار گرفته است، زیرا این دوران جوانی و سالخوردگی با یکدیگر پیمان خوبی بسته‌اند.