گنجور

شمارهٔ ۲۵ - در وصف طبیعت

صبا افتان و خیزان گرد گل بسیار می‌گردد
ضعیف است از دویدن دم به دم بیمار می‌گردد
چنان ضیق النفس دارد که گر سرعت کند در ره
بر او از ناتوانی دم زدن دشوار می‌گردد
مگر او را ز اقبال سلیمان است این دولت
که تر و خشک عالم را سکندوار می‌گردد
اگر داری لطافت در طبیعت سوی بستان شو
که باد از لطف طبع خویش در گلزار می‌گردد
گل سوری که در پرده همی زد لاف مستوری
گشاده روی اکنون بر سر بازار می‌گردد
خوشا نرگس که در خواب است و مخمور است از مستی
به آواز خوش بلبل سحر بیدار می‌گردد
بت خرگه نشین غنچه دارد نازک اندامی
که از اندک نسیمی خسته و افگار می‌گردد
اگر راه وجود از خار محنت نیست پر زحمت
چرا در آمدن گل را قدم پر خار می‌گردد
همه مرغان به سوی دانه و آب‌اند سرگردان
به جز بلبل که او دایم به سوی یار می‌گردد
بهارست و ندارم بی حریفان ذوق می خوردن
کسی کو همدمی دارد چرا بیکار می‌گردد
چو خواهد رفت دور گل به شادی بگذران باری
فلک امسال در گردش مثال پار می‌گردد
جهانی خود پرستانند، خوشا وقت جوانمردی
که او در عیش مهرویان ز خود بیزار می‌گردد
زهی خوش لذتی آن دم که خوبان در سماع آیند
سر ما با زمین در پایشان هموار می‌گردد
چو سرو از راستی برخیز و دستی بر جهان افشان
که زیر پای سبزه از نشستن خوار می‌گردد
بلای چرخ بر ما دایره شد، چون توان رستن
که بر یک مرکز کل دور نُه پرگار می‌گردد
عروس باغ گویی شانه زد گیسوی سنبل را
که باد صبح مشک افشان و عنبربار می‌گردد
اگر در پای خم دستار خود را افکنم بهتر
مرا جون زلف ساقی بر میان زنار می‌گردد
اگر یک تار موی او شود از باد آشفته
ز غیرت روز روشن پیش چشمم تار می‌گردد
چو سرها خاک خواهد شد سعادت آن سری دارد
که او پیش از فنای خاک در خمار می‌گردد
چنان حالیست در دل از جنون عشق ناصر را
که گر مجنون ببیند حالیا هشیار می‌گردد
اگر این نظم نوروزی بخواند در چمن بلبل
نبات تلخ چون طوطی شکر گفتار می‌گردد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صبا افتان و خیزان گرد گل بسیار می‌گردد
ضعیف است از دویدن دم به دم بیمار می‌گردد
هوش مصنوعی: نسیم صبحگاهی با شدت و رویش از کنار گل‌ها عبور می‌کند، اما به دلیل ضعفش مدام در حال دویدن است و هر لحظه به بیماری نزدیک‌تر می‌شود.
چنان ضیق النفس دارد که گر سرعت کند در ره
بر او از ناتوانی دم زدن دشوار می‌گردد
هوش مصنوعی: او آن‌قدر مضطرب و تنگ‌نفس است که اگر کسی بخواهد در راهی به او نزدیک شود، به دلیل ناتوانی‌اش نمی‌تواند حتی یک کلمه صحبت کند.
مگر او را ز اقبال سلیمان است این دولت
که تر و خشک عالم را سکندوار می‌گردد
هوش مصنوعی: آیا این حکومت و قدرتی که او دارد، ناشی از خوش‌شانسی سلیمان نیست؟ چرا که او مانند گردباد، همه چیز را در عالم تحت تأثیر خود قرار می‌دهد.
اگر داری لطافت در طبیعت سوی بستان شو
که باد از لطف طبع خویش در گلزار می‌گردد
هوش مصنوعی: اگر لطافت و زیبایی در وجودت وجود دارد، به باغ برو، چرا که نسیم به لطف طبیعت خود در میان گل‌ها در حرکت است.
گل سوری که در پرده همی زد لاف مستوری
گشاده روی اکنون بر سر بازار می‌گردد
هوش مصنوعی: گلی که به خاطر زیبایی‌اش در خفا و پرده مخفی بود، اکنون با افتخار و آشکارا در میان مردم می‌چرخد و خود را نشان می‌دهد.
خوشا نرگس که در خواب است و مخمور است از مستی
به آواز خوش بلبل سحر بیدار می‌گردد
هوش مصنوعی: نرگس زیبا در خواب شیرینی به سر می‌برد و از مستی غرق در لذت است. اما صدای دلنشین بلبل صبحگاهی او را از خواب بیدار می‌کند.
بت خرگه نشین غنچه دارد نازک اندامی
که از اندک نسیمی خسته و افگار می‌گردد
هوش مصنوعی: بتی که در معبد نشسته است، مثل غنچه‌ای است با اندام نرم و لطیف که به محض برخورد با کمی نسیم، خسته و نزار می‌شود.
اگر راه وجود از خار محنت نیست پر زحمت
چرا در آمدن گل را قدم پر خار می‌گردد
هوش مصنوعی: اگر مسیر زندگی پر از مشکلات و دردسرهاست، پس چرا گل‌ها باید برای رویش خود از میان این خارش‌ها عبور کنند؟
همه مرغان به سوی دانه و آب‌اند سرگردان
به جز بلبل که او دایم به سوی یار می‌گردد
هوش مصنوعی: تمام پرندگان به دنبال غذا و آب هستند و در این مسیر مشغول و سرگردان به نظر می‌رسند، اما بلبل همیشه به یاد و دلتنگی یارش است و فقط به سمت او می‌نگرد.
بهارست و ندارم بی حریفان ذوق می خوردن
کسی کو همدمی دارد چرا بیکار می‌گردد
هوش مصنوعی: بهار است و من بدون همراهان لذت نمی‌برم. کسی که همدم دارد، چرا باید بیکار بگردد؟
چو خواهد رفت دور گل به شادی بگذران باری
فلک امسال در گردش مثال پار می‌گردد
هوش مصنوعی: وقتی که گل می‌خواهد برود، به شادمانی بگذرانیدش، زیرا امسال آسمان مانند سال‌های گذشته نمی‌چرخد.
جهانی خود پرستانند، خوشا وقت جوانمردی
که او در عیش مهرویان ز خود بیزار می‌گردد
هوش مصنوعی: در این جهان، افراد خودخواه و خودپرست وجود دارند، اما خوشا به حال کسی که در زمان جوانمردی، از لذت‌های زندگی و زیبایی دیگران دل نمی‌کند و از خودپرستی دوری می‌گزیند.
زهی خوش لذتی آن دم که خوبان در سماع آیند
سر ما با زمین در پایشان هموار می‌گردد
هوش مصنوعی: آه چه لذت شیرینی است وقتی که زیبایان در حال رقص و شور و شوق ظاهر می‌شوند؛ در آن لحظه، سر ما به احترام آن‌ها به زمین نزدیک می‌شود و جلوه‌های عشق و زیبایی، ما را مجذوب می‌کند.
چو سرو از راستی برخیز و دستی بر جهان افشان
که زیر پای سبزه از نشستن خوار می‌گردد
هوش مصنوعی: مانند سرو راست قامت بلند شو و دستت را به سوی دنیا بگستران، زیرا نشستن بر روی سبزه تو را فروتن و حقیر می‌سازد.
بلای چرخ بر ما دایره شد، چون توان رستن
که بر یک مرکز کل دور نُه پرگار می‌گردد
هوش مصنوعی: فشار و مشکلات روزگار بر ما به‌صورتی دورانی و مکرر نمایان شده است. چگونه می‌توان از این وضعیت رهایی یافت، در حالی که تمامی موارد به یک نقطه مرکزی وابسته‌اند و همه چیز در یک دایره می‌چرخد؟
عروس باغ گویی شانه زد گیسوی سنبل را
که باد صبح مشک افشان و عنبربار می‌گردد
هوش مصنوعی: گویی عروس باغ، با شانه به گیسوی سنبل ها می‌رسد، چون باد صبح همراه با خوشبویی مشک و عطر عنبر در حال وزیدن است.
اگر در پای خم دستار خود را افکنم بهتر
مرا جون زلف ساقی بر میان زنار می‌گردد
هوش مصنوعی: اگر به جای اینکه دمی را به فکر دستار خودم بیندازم، بهتر است که آن وقت را صرف زیبایی و زلف ساقی کنم که جذابیت بیشتری دارد.
اگر یک تار موی او شود از باد آشفته
ز غیرت روز روشن پیش چشمم تار می‌گردد
هوش مصنوعی: اگر یک تار موی او به خاطر غیرت و احساسات من از باد به هم بخورد، در برابر چشمم در روز روشن به شدت ناراحت می‌شوم.
چو سرها خاک خواهد شد سعادت آن سری دارد
که او پیش از فنای خاک در خمار می‌گردد
هوش مصنوعی: هر گاه سرها به خاک خواهند رفت، خوشبختی از آن کسی است که قبل از اینکه به نابودی دچار شود، در حال خوشی و لذت زندگی می‌کند.
چنان حالیست در دل از جنون عشق ناصر را
که گر مجنون ببیند حالیا هشیار می‌گردد
هوش مصنوعی: دل ناصر سرشار از جنون عشق است به گونه‌ای که اگر مجنونی او را ببیند، به شدت تحت تاثیر قرار گرفته و به حالت هوشیاری برمی‌گردد.
اگر این نظم نوروزی بخواند در چمن بلبل
نبات تلخ چون طوطی شکر گفتار می‌گردد
هوش مصنوعی: اگر بلبل در بهار به زیبایی شعر بگوید، حتی گل‌های زیبای چمن هم به طرز دلپذیری می‌خندند و شیرینی کلامش را به یاد می‌آورند.