شمارهٔ ۱۴۰ - سوداگر
دید حیران شوخ سوداگر من درویش را
خانه من آمد و واکرد رخت خویش را
شمارهٔ ۱۳۹ - اسپند سوز: دلبر اسپندسوزم بود با من در ستیزشمارهٔ ۱۴۱ - شمشیرگر: آن بت شمشیرگر ما را به خود همدم نکرد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دید حیران شوخ سوداگر من درویش را
خانه من آمد و واکرد رخت خویش را
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به توصیف حالتی میپردازد که یک درویش یا فقیر، به خانه او میآید. درویش، فردی شوخ و شاداب است که در حالتی ناباوری و حیرت به سر میبرد. او در اینجا به عنوان یک تاجر، لباسهایش را کنار میگذارد و به نوعی به منزل شاعر قدم میگذارد. این تصویر نشاندهنده نوعی از خودمانی و صمیمیت در برخورد با دیگری است.