شمارهٔ ۱۳۱ - پوست جلاب
پوست جلاب امرد من دوش با من گشت دوست
خانه من آمد و او را جدا کردم ز پوست
شمارهٔ ۱۳۰ - ملتقچی: چون فتیله شوخ ملتقچی ز حرفم سرنتافتشمارهٔ ۱۳۲ - کرنایی: شوخ کرنایی دهان خود پر از زر می کند
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پوست جلاب امرد من دوش با من گشت دوست
خانه من آمد و او را جدا کردم ز پوست
هوش مصنوعی: دیشب در خواب با جوانی خوشچهره روبهرو شدم که در خانهام بود، اما تصمیم گرفتم از او جدا شوم و او را از خود دور کنم.