گنجور

شمارهٔ ۶۹

پیش ما دام طرب نقل و شراب افسانه
نرگست راهزن عاقل و هم دیوانه
خیزد از بهر تو نظاره ز جا مستانه
ای نگاهت به نظر هم می و هم میخانه
گردش چشم تو هم ساغر و هم پیمانه
ای به ذات تو وجود همه اشیا ناظر
وی به حمد تو زبانهای فصیحان قاصر
در دل برهمن و شیخ تو هستی حاضر
هم مسلمان تو ز حاجت طلبد هم کافر
طاق ابروی تو هم کعبه و هم بتخانه
غنچه در فکر تو افتاده ز شب تا به سحر
می خورد لاله ز سودای رخت خون جگر
روز و شب خلق تمنای تو دارند به سر
تو که هم شمعی و هم گل چه عجب باشد اگر
که دهد دل به تو هم بلبل و هم پروانه
ای زو صفت شده ممتاز صفات جبروت
هست غوغای تو پیوسته به ملک ملکوت
کرده اند از ته دل خسرو و فرهاد ثبوت
لب شیرین تو هم قوت بود هم یاقوت
خاک گیرای تو هم دام بود هم دانه
از بهار کرمت گل نکند دلتنگی
عندلیبان تو دورند ز بی آهنگی
غنچه‌ات گرچه سخن می کند از یکرنگی
نرگست با همه کس آشتی و هم جنگی
نگهت با همه کس محرم و هم بیگانه
سیدا گشت چو طوطی به ثنایت ناطق
این تهیدست به درگاه تو نبود لایق
دید در کوی تو آن ماه و به صبح صادق
گفت جامی که تو دیوانه شدی ما عاشق
ای به قربان تو هم عاشق و هم دیوانه

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: مسمط
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پیش ما دام طرب نقل و شراب افسانه
نرگست راهزن عاقل و هم دیوانه
هوش مصنوعی: در برابر ما، در فضایی پر از شادی و نوشیدنی، داستان چشمان زیبایت در حال روایت است؛ چشمانی که هم می‌توانند فریبنده و هم دیوانه‌کننده باشند.
خیزد از بهر تو نظاره ز جا مستانه
ای نگاهت به نظر هم می و هم میخانه
هوش مصنوعی: نگاه تو به قدری شگفت‌انگیز و جذاب است که می‌تواند احساسی سرشار از عشق و شوق را در دل مردم بیدار کند. همچون کسی که از شوق و مستی، از جای خود بلند می‌شود تا تو را تماشا کند. نگاه تو هم مانند شراب است و هم بهانه‌ای برای حضور در محفل‌های شادی و سرور.
گردش چشم تو هم ساغر و هم پیمانه
هوش مصنوعی: حرکت چشم تو هم همچون لیوانی است که شراب را در خود دارد و هم به عنوان پیمانه‌ای برای اندازه‌گیری آن عمل می‌کند.
ای به ذات تو وجود همه اشیا ناظر
وی به حمد تو زبانهای فصیحان قاصر
هوش مصنوعی: ای که وجود همه موجودات به ذات تو وابسته است، و حتی زبان‌های فصیح و بلیغ نیز در ستایش تو ناتوان و عاجز هستند.
در دل برهمن و شیخ تو هستی حاضر
هم مسلمان تو ز حاجت طلبد هم کافر
هوش مصنوعی: در دل برهمن و شیخ، تو حضور داری؛ هم مسلمان برای نیازش به تو روی می‌آورد و هم کافر.
طاق ابروی تو هم کعبه و هم بتخانه
هوش مصنوعی: ابروهای تو هم مانند کعبه مقدس و هم مانند بتخانه مورد توجه و عشق هستند.
غنچه در فکر تو افتاده ز شب تا به سحر
می خورد لاله ز سودای رخت خون جگر
هوش مصنوعی: غنچه از شب تا صبح در اندیشه توست و لاله به خاطر آرزوی تو، از دل خون می‌خورد.
روز و شب خلق تمنای تو دارند به سر
تو که هم شمعی و هم گل چه عجب باشد اگر
هوش مصنوعی: مردم در روز و شب، دل‌باخته تو هستند و از تو می‌خواهند. تو همچون شمعی و گلی هستی، پس چه شگفتی دارد اگر به تو توجه کنند؟
که دهد دل به تو هم بلبل و هم پروانه
هوش مصنوعی: هم بلبل و هم پروانه به خاطر تو دل خود را به تو می‌سپارند.
ای زو صفت شده ممتاز صفات جبروت
هست غوغای تو پیوسته به ملک ملکوت
هوش مصنوعی: تو با صفات عالی‌ات از دیگران متمایز هستی؛ اصول و ویژگی‌های تو در عالم هستی همواره سر و صدایی برپا کرده و تأثیرگذار است.
کرده اند از ته دل خسرو و فرهاد ثبوت
لب شیرین تو هم قوت بود هم یاقوت
هوش مصنوعی: خسرو و فرهاد از صمیم قلب برای عشقشان تلاش کرده‌اند. زیبایی لب‌های تو هم می‌تواند هم قوت و انرژی ببخشد و هم مانند یاقوت ارزشمند باشد.
خاک گیرای تو هم دام بود هم دانه
هوش مصنوعی: خاکی که تو داری، هم تله‌ است و هم بذر.
از بهار کرمت گل نکند دلتنگی
عندلیبان تو دورند ز بی آهنگی
هوش مصنوعی: به خاطر برکات و صفات خوشایند تو، دیگر دلِ پرنده‌ها غمگین نیست. آن‌ها از بی‌نوازی و سکوت دورند.
غنچه‌ات گرچه سخن می کند از یکرنگی
نرگست با همه کس آشتی و هم جنگی
هوش مصنوعی: اگرچه گل غنچه تو درباره یکرنگی نرگس با دیگران صحبت می‌کند، اما در حقیقت با همه صلح و آشتی دارد و در عین حال به جنگ و دشمنی نیز می‌پردازد.
نگهت با همه کس محرم و هم بیگانه
هوش مصنوعی: چشمانت با همه آشناست، اما در عین حال غیرآشنا نیز به نظر می‌رسند.
سیدا گشت چو طوطی به ثنایت ناطق
این تهیدست به درگاه تو نبود لایق
هوش مصنوعی: سیدا، مانند طوطی، با زبان توصیف تو سخن می‌گوید. این آدم بی‌چاره، شایسته آن نیست که در خانه‌ات حضور داشته باشد.
دید در کوی تو آن ماه و به صبح صادق
گفت جامی که تو دیوانه شدی ما عاشق
هوش مصنوعی: در کوی تو، عشق و زیبایی را دیدم و صبح صادق به من گفت که به خاطر عشق تو، جامی نوشیدم و دیوانه شدم.
ای به قربان تو هم عاشق و هم دیوانه
هوش مصنوعی: ای جانم، تو باعث شده‌ای که هم عاشق شوم و هم دیوانه.